Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
call sign
U
معرف رادیویی
call signs
U
معرف رادیویی
radio call sign
U
معرف رادیویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
net call sign
U
معرف رادیویی شبکه
radio call sign
U
معرف ایستگاه رادیویی
tactical call sign
U
معرف رادیویی تاکتیکی
Other Matches
cone of silence
U
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
referee
U
معرف
representatives
U
معرف
reference
U
معرف
references
U
معرف
signal letters
U
معرف
refereed
U
معرف
representative
U
معرف
call signs
U
معرف
identification
U
معرف
call sign
U
معرف
identifier
U
معرف
reagent
U
معرف
referees
U
معرف
refereeing
U
معرف
address call sign
U
معرف ادرس
universal identifier
U
معرف جامع
collective call sign
U
معرف عمومی
net call sign
U
معرف شبکه
designator code
U
کد معرف یگان
key note
U
معرف مایه
ship designation
U
معرف ناو
representative sample
U
نمونه معرف
acknowledge
U
اعلام معرف کردن
use
U
معرف گره , نورو...
net authentication
U
اعلام معرف در شبکه
uses
U
معرف گره , نورو...
identification code
U
رمز معرف یکان
acknowledges
U
اعلام معرف کردن
acknowledging
U
اعلام معرف کردن
acknowledgment
U
اعلام معرف اعتراف
collective call sign
U
معرف مشترک یکانها
authentication equipment
U
وسایل تعیین معرف
authentication system
U
سیستم تعیین معرف
acropolis
U
نام دژ معرف اتن
corrupts
U
معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupted
U
معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupt
U
معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupting
U
معرف خطاها به داده یا برنامه
genotype
U
نوع معرف و نماینده یک جنس
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
identifier
U
کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
symbol
U
نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
groups
U
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group
U
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
usable
U
آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
May I use your name as a reference?
U
اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
radio
U
رادیویی
broadcasting
U
رادیویی
radioing
U
رادیویی
radioed
U
رادیویی
radios
U
رادیویی
radio broadcasting
U
پخش رادیویی
facsimile
U
عکاسی رادیویی
hertzian wave
U
موج رادیویی
facsimile
U
عکس رادیویی
facsimiles
U
عکس رادیویی
radio compass
U
قطبنمای رادیویی
radio telescopes
U
تلسکوپ رادیویی
radio control
U
فرمان رادیویی
radio telescope
U
تلسکوپ رادیویی
waved
U
موج رادیویی
electronic locator
U
فلزیاب رادیویی
metal locator
U
فلزیاب رادیویی
radio metal locator
U
فلزیاب رادیویی
radio beacon
U
بیکن رادیویی
radio alimeter
U
فرازیاب رادیویی
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
phototelegraphy
U
عکاسی رادیویی
play by play
U
پخش رادیویی
waves
U
موج رادیویی
waving
U
موج رادیویی
r.f.
U
بسامد رادیویی
radio frequency
U
فرکانس رادیویی
radio horizon
U
افق رادیویی
radio interference
U
پارازیت رادیویی
fax
U
عکاسی رادیویی
radio link
U
پیوند رادیویی
listening silence
U
سکوت رادیویی
faxed
U
عکاسی رادیویی
radio match
U
رویارویی رادیویی
radio navigation
U
ناوبری رادیویی
faxes
U
عکاسی رادیویی
faxing
U
عکاسی رادیویی
radiophoto
U
عکاسی رادیویی
wave
U
موج رادیویی
telephotography
U
عکاسی رادیویی
radiophotograph
U
عکس رادیویی
radmail
U
پست رادیویی
receiving set
U
گیرنده رادیویی
compere
U
مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
space radiation
U
تشعشع رادیویی
wirephoto
U
عکاسی رادیویی
transmitters
U
فرستنده رادیویی
transmitter
U
فرستنده رادیویی
telephoto
U
عکاسی رادیویی
facsimiles
U
عکاسی رادیویی
radiometeorograph
U
هوانگار رادیویی
radiographic
U
مخابرات رادیویی
radio silence
U
سکوت رادیویی
receiver
U
گیرنده رادیویی
radio sextant
U
سکستانت رادیویی
radio frequencies
U
فرکانسهای رادیویی
radio wave
U
موج رادیویی
radio ferquency
U
بسامد رادیویی
receivers
U
گیرنده رادیویی
radio waves
U
امواج رادیویی
radiographic
U
عکس رادیویی
radio dicipline
U
انضباط رادیویی
radio detection
U
اکتشاف رادیویی
telemetry
U
مسافت سنجی رادیویی
spotter
U
کمک مفسر رادیویی
radio frequency interference
U
تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer
U
مبدل بسامد رادیویی
rawinsonde
U
جهت یاب رادیویی
radiotelegraphic
U
تلگراف رادیویی کردن
radiotelegraph
U
تلگراف رادیویی کردن
radio approach
U
دستگاه تقرب رادیویی
radio astronomy
U
اختر شناسی رادیویی
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
radioed
U
پیام رادیویی فرستادن
skip zone
U
منطقه کور رادیویی
groundwave
U
موجهای رادیویی زمینی
radios
U
پیام رادیویی فرستادن
direction finder
U
جهت یاب رادیویی
broadcasting station
U
ایستگاه رادیویی فرستنده
radioing
U
پیام رادیویی فرستادن
radiograph
U
پوتونگار عکس رادیویی
high power radio station
U
ایستگاه رادیویی بزرگ
radio
U
پیام رادیویی فرستادن
play by play
U
پخش رادیویی مسابقه
radiographs
U
پوتونگار عکس رادیویی
high frequency radio station
U
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
screenplays
U
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
screenwriter
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriters
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
rf
U
Frequency Radio فرکانس رادیویی
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
radmail
U
وسیله ارسال پیام رادیویی
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
screenplay
U
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
radio frequency amplifier
U
فزون ساز بسامد رادیویی
twin sideband
U
ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
r f power supply
U
منبع توان بسامد رادیویی
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
radio range station
U
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
garbage
U
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
radiograph
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
maintain watch
U
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
phototelegraphyt
U
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
station break
U
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
fades
U
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
fade
U
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
high frequency radio direction finding
U
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
radiographs
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
vocoder
U
وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
radiolocation
U
تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی
We finally succeed in making a radio contact.
U
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
demodulate
U
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
radio procedures
U
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
radio relay
U
رله بی سیم تقویت ارسال پیام رادیویی
loran
U
تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
coastal refraction
U
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
card
U
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
cards
U
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
listening silence
U
به گوش بودن از نظر رادیویی بدون ارسال پیام
low frequency
U
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
option key
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
reference sheet
U
برگ تعیین محل یکان برگ معرف
radio range
U
ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
microwave hop
U
یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند
high frequency
U
فرکانس رادیویی بین 3 تا 03مگاهرتز مورد استفاده درمخابرات هوا به دریا
authentication
U
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
dopes
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
designation
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designations
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
dope
U
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
glideslope
U
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
homing
U
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
meaconing
U
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
manipulative deception
U
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
rf
U
ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
squelch circuit
U
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
CB
U
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
consol
U
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
radio countermeasures
U
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
galactic noise
U
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
radio deception
U
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com