Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
meet
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
meets
U
معرفی شدن به ملاقات کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appointments
U
قرار ملاقات وعده ملاقات
appointment
U
قرار ملاقات وعده ملاقات
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
stop by
<idiom>
U
ملاقات کردن
gang up
U
ملاقات کردن
revisited
U
دوباره ملاقات کردن
revisiting
U
دوباره ملاقات کردن
revisit
U
دوباره ملاقات کردن
revisits
U
دوباره ملاقات کردن
keep an appointment
U
قبول کردن قرار ملاقات
insets
U
معرفی کردن
recommends
U
معرفی کردن
inset
U
معرفی کردن
introduced
U
معرفی کردن
recommending
U
معرفی کردن
recommend
U
معرفی کردن
nominating
U
معرفی کردن
introduces
U
معرفی کردن
introduce
U
معرفی کردن
representations
U
معرفی کردن
introducing
U
معرفی کردن
nominates
U
معرفی کردن
nominate
U
معرفی کردن
presents
U
معرفی کردن
bring forward
U
معرفی کردن
present
U
معرفی کردن
presented
U
معرفی کردن
presenting
U
معرفی کردن
speak well for
U
معرفی کردن
representation
U
معرفی کردن
ems dispatch
U
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
to register
[with a body]
U
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
reports
U
معرفی کردن خود
reported
U
معرفی کردن خود
report
U
معرفی کردن خود
preconize
U
بعموم معرفی کردن
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
to r.someone as a
U
کسی را به سمتی معرفی کردن
to proclam someone a traitor
U
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
to give publicity to
U
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
to report oneself
U
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
visited
U
ملاقات کردن زیارت کردن
visits
U
ملاقات کردن زیارت کردن
visit
U
ملاقات کردن زیارت کردن
assemble
U
انجمن کردن ملاقات کردن
assembled
U
انجمن کردن ملاقات کردن
redezvous
U
تلاقی کردن ملاقات کردن
assembles
U
انجمن کردن ملاقات کردن
to i. any one into abenefice
U
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
personation
U
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
to report to the police
U
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
walkthrough
U
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
declaring
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
visiting
U
ملاقات
visited
U
ملاقات
visit
U
ملاقات
linkup
U
ملاقات
visits
U
ملاقات
official meeting
U
ملاقات رسمی
conjuncture
U
ملاقات تصادفی
meetings
U
ملاقات میتینگ
meeting
U
ملاقات اجتماع
appointment
U
قرار ملاقات
meeting
U
ملاقات میتینگ
visiting hours
ساعات ملاقات
meetings
U
ملاقات اجتماع
date
[appointment]
U
وعده ملاقات
appointed day
U
قرار ملاقات
date
[appointment]
U
قرار ملاقات
appointed day
U
وعده ملاقات
callers
U
ملاقات کننده
revisiting
U
ملاقات مجدد
revisited
U
ملاقات مجدد
revisit
U
ملاقات مجدد
audiences
U
ملاقات رسمی
trysts
U
قرار ملاقات
revisits
U
ملاقات مجدد
audience
U
ملاقات رسمی
tryst
U
قرار ملاقات
meeter
U
ملاقات کننده
concourse
U
محل ملاقات
appointment
U
وعده ملاقات
appointments
U
وعده ملاقات
resorts
U
ملاقات مکرر
resorted
U
ملاقات مکرر
caller
U
ملاقات کننده
concourses
U
محل ملاقات
resort
U
ملاقات مکرر
assignation
U
قرار ملاقات واگذاری
trysts
U
قرار ملاقات گذاشتن
tryst
U
قرار ملاقات گذاشتن
rendezvous
U
قرار ملاقات گذاشتن
dates
[appointments]
U
قرار های ملاقات
appointments
U
قرار های ملاقات
appointed days
U
قرار های ملاقات
appointed days
U
وعده های ملاقات
dates
[appointments]
U
وعده های ملاقات
make an appointment
قرار ملاقات گذاشتن
appointments
U
وعده های ملاقات
visitant
U
ملاقات کننده مهاجر
obtain an appointment
U
وقت ملاقات گرفتن
redezvous
U
رانده وو محل ملاقات
schedule an appointment
U
قرار ملاقات گذاشتن
assignations
U
قرار ملاقات واگذاری
redezvous
U
وعده ملاقات اجتماع مجدد
miss an appointment
U
از دست دادن قرار ملاقات
I have a date with my fiandee.
U
با نامزدم قرار ملاقات دارم
I'd like to see Mr. ...
U
من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
It was a mere accident that we met.
U
ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
fix someone up with someone
<idiom>
U
واسطه برای قرار ملاقات دونفر
lose touch with
<idiom>
U
از دست دادن شانس ملاقات وارتباط
to arrive in good time
U
خیلی زودتر از وقت ملاقات رسیدن
designations
U
معرفی
representation
U
معرفی
designation
U
معرفی
reference
U
معرفی
presentation
U
معرفی
presentations
U
معرفی
representations
U
معرفی
reclame
U
معرفی
blind date
U
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind dates
U
قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
off balance
<idiom>
U
فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
conferences
U
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conference
U
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
letter of reference
U
معرفی نامه
representer
U
معرفی کننده
presentable
U
شایان معرفی
nuncupatory
U
معرفی کننده
letter
U
معرفی نامه
presentee
U
معرفی شده
designative
U
معرفی کننده
letters
U
معرفی نامه
introductions
U
معارفه معرفی
letter of introduction
U
معرفی نامه
nominator
U
معرفی کننده
introduction
U
معارفه معرفی
I dont mean to intrude .
U
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
introduction
U
معرفی رسمی اشناسازی
initial campaign
U
معرفی کالا به بازار
algebra
U
قوانینی که برای معرفی
net authentication
U
معرفی ایستگاههای شبکه
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
presentably
U
بطور قابل معرفی
letterman
U
دارنده معرفی نامه
sidekicks
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekick
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
good wine needs no bush
U
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
id
U
کارتی که ضخص را معرفی میکند
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
computer generations
U
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
social credit
U
تصادی معرفی شده است
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
Can you recommend a guest house?
U
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
tag
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
predefined
U
آنچه قبلا معرفی شده است
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
U
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
Can you recommend a hotel?
U
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
tags
U
نوار پشت پوتین کارت معرفی
agendas
U
لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
calendar program
U
ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
agenda
U
لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
toastmistress
U
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
Can you recommend a good restaurant?
U
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
functional
U
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
proceed time
U
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
names
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
report tothe director
U
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
Type cable
U
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
name
U
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
bring up
<idiom>
U
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
toastmaster
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
menus
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
toastmasters
U
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
identification tag
U
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
polar
U
سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
menu
U
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
set
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
ccitt
U
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
setting up
U
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
category wiring
U
یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
flow diagram
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flowchart
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
calendar program
U
ابزار نرم افزاری که به چندین کاربر اجازه بررسی قرار ملاقات ها وزمان بندیهای سایرین را میدهد
distorts
U
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
enquiry
U
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com