Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hepatoscopy
U
معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geomancer
U
کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
haruspicy
U
غیبگویی
haruspication
U
غیبگویی
prophecies
U
غیبگویی
prophecy
U
غیبگویی
prophesy
U
غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesies
U
غیبگویی یا پیشگویی کردن
oracular
U
وابسته به غیبگویی الهامی
prophesied
U
غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesying
U
غیبگویی یا پیشگویی کردن
ichnolighology
U
تفال و غیبگویی از روی ردپا
inspecting
U
معاینه
examinations
U
معاینه
observantion
U
معاینه
inspects
U
معاینه
inspection
U
معاینه
inspect
U
معاینه
inspected
U
معاینه
observations
U
معاینه
observation
U
معاینه
examination
U
معاینه
palpate
U
معاینه بساوشی
gastroscopy
U
معاینه معده
postmortem
U
معاینه پس از مرگ
to see eye to eye
U
معاینه دیدن
palpation
U
معاینه با دست
psychiatric examination
U
معاینه روانپزشکی
palp
U
معاینه بساوشی
otoscopy
U
معاینه گوش
radiographic inspection
U
معاینه رونتگن
retinoscopy
U
معاینه شبکیه
mental examination
U
معاینه روانی
look over
U
معاینه کردن
seach
U
معاینه کردن
site inspection
U
معاینه محل
checkup
U
معاینه عمومی
tested
U
معاینه کردن
examination
U
رسیدگی معاینه
examination
U
معاینه کردن
test
U
معاینه کردن
examination
U
بازرسی معاینه
observes
U
معاینه کردن
observing
U
معاینه کردن
observed
U
معاینه کردن
observe
U
معاینه کردن
tests
U
معاینه کردن
examinations
U
بازرسی معاینه
examinations
U
معاینه کردن
examinations
U
رسیدگی معاینه
abdominoscopy
U
معاینه شکم
inspection
U
بازدید معاینه
auscultate
U
معاینه کردن
visits
U
مسافرت معاینه
check up
U
معاینه کردن
visited
U
مسافرت معاینه
visit
U
مسافرت معاینه
observations
U
معاینه وبررسی کردن
technical inspection
U
معاینه فنی
[خودرو]
super visum corporis
U
گزارش معاینه جسد
ophthalmoscopy
U
معاینه چشم و شبکیه
rhinoscopy
U
معاینه بینی و حنجره
observation
U
معاینه وبررسی کردن
introspectively
U
بطریق معاینه نفس
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
laryngoscope
U
دستگاه مخصوص معاینه حنجره
proctoscope
U
الت معاینه روده راست
stethoscopy
U
معاینه بوسیله گوشی طبی
roentgenoscope
U
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
U
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
tromsillumination
U
معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
speculum
U
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
gastroscope
U
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
radiographic inspection
U
معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
ophthalmoscope
U
اسباب معاینه ته چشم ته چشم بین
to see into
U
تحقیق کردن معاینه کردن
examine
U
بازرسی کردن معاینه کردن
examined
U
بازرسی کردن معاینه کردن
examines
U
بازرسی کردن معاینه کردن
examining
U
بازرسی کردن معاینه کردن
go over
<idiom>
U
تست کردن ،معاینه کردن
postmortem
U
پس از مرگ معاینه پس از مرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com