Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stethoscopy
U
معاینه بوسیله گوشی طبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
roentgenoscope
U
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
tromsillumination
U
معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
head phone
U
گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره بر روی گوش ثابت میشود
head set
U
یک زوج گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره روی سر ثابت میشود
to talk in a whisper
U
بیخ گوشی سر گوشی سخن گفتن شرشر کردن
observation
U
معاینه
observantion
U
معاینه
examinations
U
معاینه
observations
U
معاینه
examination
U
معاینه
inspected
U
معاینه
inspects
U
معاینه
inspecting
U
معاینه
inspect
U
معاینه
inspection
U
معاینه
auscultate
U
معاینه کردن
seach
U
معاینه کردن
observe
U
معاینه کردن
observed
U
معاینه کردن
observes
U
معاینه کردن
observing
U
معاینه کردن
postmortem
U
معاینه پس از مرگ
gastroscopy
U
معاینه معده
look over
U
معاینه کردن
site inspection
U
معاینه محل
otoscopy
U
معاینه گوش
checkup
U
معاینه عمومی
check up
U
معاینه کردن
palp
U
معاینه بساوشی
palpate
U
معاینه بساوشی
palpation
U
معاینه با دست
mental examination
U
معاینه روانی
examinations
U
بازرسی معاینه
examination
U
بازرسی معاینه
tests
U
معاینه کردن
examination
U
معاینه کردن
examination
U
رسیدگی معاینه
inspection
U
بازدید معاینه
visit
U
مسافرت معاینه
to see eye to eye
U
معاینه دیدن
visited
U
مسافرت معاینه
examinations
U
معاینه کردن
examinations
U
رسیدگی معاینه
tested
U
معاینه کردن
psychiatric examination
U
معاینه روانپزشکی
visits
U
مسافرت معاینه
abdominoscopy
U
معاینه شکم
radiographic inspection
U
معاینه رونتگن
retinoscopy
U
معاینه شبکیه
test
U
معاینه کردن
rhinoscopy
U
معاینه بینی و حنجره
super visum corporis
U
گزارش معاینه جسد
ophthalmoscopy
U
معاینه چشم و شبکیه
technical inspection
U
معاینه فنی
[خودرو]
introspectively
U
بطریق معاینه نفس
observations
U
معاینه وبررسی کردن
observation
U
معاینه وبررسی کردن
proctoscope
U
الت معاینه روده راست
laryngoscope
U
دستگاه مخصوص معاینه حنجره
headsets
U
گوشی سر
hand set
U
گوشی
aural
U
گوشی
sonifer
U
گوشی
ear trumpet
U
گوشی
receiver
U
گوشی
binaural
U
دو گوشی
auric
U
گوشی
headset
U
گوشی سر
triangular
U
سه گوشی
headphone
U
گوشی
triangularity
U
سه گوشی
head phone
U
گوشی سر
head reciever
U
گوشی
otophone
U
گوشی
uniaural
U
یک گوشی
receivers
U
گوشی
headsets
U
گوشی
telephone earphone
U
گوشی
headset
U
گوشی
hepatoscopy
U
معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
hand set
U
گوشی تلفن
whisper
U
بیخ گوشی
whispering
U
بیخ گوشی
whispers
U
بیخ گوشی
auricular
U
گوشی سماعی
earphone
U
گوشی تلفن
earphones
U
بلندگوی گوشی
gamesomeness
U
بازی گوشی
earphones
U
گوشی تلفن
head phone
U
گوشی بی سیم
stethoscopes
U
گوشی طبی
diotic stimulation
U
تحریک دو گوشی
dichotic stimulation
U
تحریک دو گوشی
receiver
U
گوشی تلفن
septangular
U
هفت گوشی
receivers
U
گوشی تلفن
monaural hearing
U
شنوایی یک گوشی
headset
U
گوشی سر تلفن
headsets
U
گوشی سر تلفن
dichotic listening
U
شنود دو گوشی
susurration
U
بیخ گوشی
stethoscope
U
گوشی پزشکی
earphone
U
بلندگوی گوشی
telephone receiver
U
گوشی تلفن
telephone earphone
U
گوشی تلفن
whispered
U
بیخ گوشی
stethoscope
U
گوشی طبی
entotic
U
درون گوشی
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
U
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
side tone
U
صدای جانبی گوشی
he rounded me in the ear that
U
در گوشی بمن گفت
thumb screw
U
پیچ گوشی دار
wire-taps
U
نهان گوشی تلفنی
stethoscope
U
گوشی ضربان سنج
otogenic tone
U
زنگ زدن گوشی
stethoscope
U
استتوسکوپ
[گوشی پزشکی]
thumb nut
U
مهره گوشی دار
head phone
U
گوشی کلهای بی سیم
Please do not hang up!
U
گوشی را نگه دارید!
otic
U
وابسته بشنوایی گوشی
acoustical trumpet
U
گوشی برای کرها
stethoscopes
U
گوشی ضربان سنج
wire-tapping
U
نهان گوشی تلفنی
wire-tapped
U
نهان گوشی تلفنی
wire-tap
U
نهان گوشی تلفنی
jack
U
باربردار قلاب گوشی
jacks
U
باربردار قلاب گوشی
Hold the line, please!
U
لطفا گوشی را نگه دارید!
cordless
[cordless telephone]
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
cordless telephone
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
aural
U
مربوط به گوش یا سامعه گوشی
cordless phone
U
گوشی تلفن بی سیم
[مخابرات]
gavel
U
[سه گوشی کنار شیروانی]
[معماری]
cross-gable
U
[سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
pegbox
U
سرساز که جای گوشی انهاست
speculum
U
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
parotitic
U
دچار اماس در غده بنا گوشی
ear cap
U
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
ear tab
U
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
gable
U
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
magic square
U
چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
stethoscopic
U
وابسته به گوشی طبی یاضربان سنج
pinhole
U
سوراخ کردن برای گوشی یاز
gables
U
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
parotid duct
U
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
fur ruff
U
قسمت پشم دار دور کلاه گوشی
french telephone
U
تلفن دارای گوشی ودهانی نصب بر روی یک دسته
gables
U
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
gable
U
سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
stereophonic
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
internal wrenching bolt
U
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
stereos
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereo
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
gastroscope
U
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
radiographic inspection
U
معاینه رادیوگرافی تحقیق و بررسی رادیوگرافی
ophthalmoscope
U
اسباب معاینه ته چشم ته چشم بین
examines
U
بازرسی کردن معاینه کردن
examined
U
بازرسی کردن معاینه کردن
go over
<idiom>
U
تست کردن ،معاینه کردن
to see into
U
تحقیق کردن معاینه کردن
examine
U
بازرسی کردن معاینه کردن
examining
U
بازرسی کردن معاینه کردن
whisperingly
U
به نجوا نجوا کنان سر گوشی اهسته
of
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
perprep
U
بوسیله
by dint of
U
بوسیله
by the instrumentality of
U
بوسیله
per
U
بوسیله
by
U
بوسیله
via
U
بوسیله
thruogh the a of
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
with
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
municipally
U
بوسیله شهرداری
by wire
U
بوسیله تلگراف
by the f.
U
بوسیله لمس
by depty
U
بوسیله نماینده
per pais
U
بوسیله مملکت
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
per pais
U
بوسیله کشور
electrically
U
بوسیله برق
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
postage
U
حمل بوسیله پست
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com