English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
orthopathy U معالجه بدون دارو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
self treatment U معالجه بدون کمک نسخه
cold turkey <idiom> U ترک کردن اعتیاد بدون دارو
electrotherapy U معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
dose rate U نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
definitive hospitalization U سیستم معالجه قطعی معالجه نهایی
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
healing U معالجه
treatments U معالجه
therapy U معالجه
treatment U معالجه
medical treatment U معالجه
medical U معالجه
he received a fire treatment U معالجه شد
emergency treatment U معالجه اورژانس
edermical meducation U معالجه جلدی
iatraliptics U معالجه بامالش
malpractices U معالجه غلط
radium therapy U معالجه بارادیوم
rest cure U معالجه با استراحت
pretreatment U معالجه قبلی
malpractice U معالجه غلط
psychopathy U معالجه روانی
emergency treatment U معالجه اضطراری
trichopathy U معالجه ناخوشیهای مو
treament U سلوک معالجه
balneotherapy U معالجه باشستشو
medicable U قابل معالجه
climatotherapy U معالجه با اب وهوا
heliotherapy U معالجه با افتاب
mechanotherapy U معالجه مکانیکی
electropathy U معالجه برقی
faradization U معالجه باجریان برق
psychiatry U معالجه ناخوشیهای دماغی
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
pretreat U قبلا معالجه کردن
faradism U معالجه باجریان برق
self treatment U معالجه پیش خود
chiropody U فن معالجه ودرمان امراض پا
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
pedicures U معالجه امراض دست وپا
massotherapy U معالجه بوسیله مشت و مال
pedicure U معالجه امراض دست وپا
chronic dose U دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
physicotherapy U معالجه بوسایل طبیعی ومکانیکی
psychotherapy ortherapeutics U معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
hypnotherapy U معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
phototherapy U معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
aromatherapy U معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
correctional treatment U روش معالجه از راه اصلاح رفتار
oxygen tent U چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
orthopaedy U معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
oxygen tents U چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
helleborism U معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
homeopathy U معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
medicinally U با دارو
pharmaceutic U دارو
puisne judge U دارو جز
cure U دارو
cured U دارو
pill U حب دارو
pills U حب دارو
medics U دارو
natural philosophy U دارو
medicine U دارو
remedied U دارو
drugs U دارو
pharmaceuticals U دارو
pharmaceutical U دارو
medications U دارو
drugging U دارو
drugged U دارو
medicament U دارو
medicines U دارو
cures U دارو
medicaments U دارو
drug U دارو
medication U دارو
remedies U دارو
remedy U دارو
remedying U دارو
materia medica U دارو
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
dosing U یک خوراک دارو
doses U یک خوراک دارو
substance withdrawal U ترک دارو
dosed U یک خوراک دارو
chemic U دارو فروش
calomel U کرم دارو
dosing U مقدار دارو
muller U دارو ساز
troche U قرص دارو
doses U مقدار دارو
alkahest U نوش دارو
withdrawal U ترک دارو
withdrawals U ترک دارو
hyssop U اشنان دارو
lungwort U سینه دارو
male fern U کیل دارو
dose U یک خوراک دارو
dose U مقدار دارو
philter U مهر دارو
philtre U مهر دارو
pouch kit U جعبه دارو
pouch kit U جای دارو
dosage U یک خوراک دارو
dosages U یک خوراک دارو
dosed U مقدار دارو
cure all U نوش دارو
resolutive U دارو یا عامل گدازنده
hocus U نوشابه دارو زده
pillbox U قوطی حب دارو وغیره
drug abuse U سوء استفاده از دارو
miyhridate U زهر دارو پادزهر
drug holiday U ترک موقت دارو
diatessaron U ترکیبی ازچهار دارو
pillboxes U قوطی حب دارو وغیره
dozing U دوز یک خوراک دارو
withdrawal syndrome U نشانگان ترک دارو
dosage U مقدار استعمال دارو
vial U شیشه کوچک دارو
dozes U دوز یک خوراک دارو
seasoning U دارو زنی بچوب
drugs U دارو [به طور کلی ]
withdrawal symptoms U نشانههای ترک دارو
doze U دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار استعمال دارو
dozed U دوز یک خوراک دارو
medications U دارو [به طور کلی ]
drugs of every description [of all descriptions] U همه نوع دارو
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
dozes U مقدار کافی از یک دارو خوراک
dozed U مقدار کافی از یک دارو خوراک
nauseant U دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
doze U مقدار کافی از یک دارو خوراک
drugging U دارو خوراندن تخدیر کردن
dopes U دارو دادن تخدیر کردن
drug U دارو خوراندن تخدیر کردن
spaced out <idiom> U از خوردن دارو گیج شدن
drugs U دارو خوراندن تخدیر کردن
dosage U مقدار تجویز شده دارو
drugged U دارو خوراندن تخدیر کردن
dosages U مقدار تجویز شده دارو
iamatology U مبحث دارو شناسی پزشکی
dozing U مقدار کافی از یک دارو خوراک
dope U دارو دادن تخدیر کردن
love potion U مهر دارو شربت عشق امیز
potions U دارو یا زهر ابکی شربت عشق
potion U دارو یا زهر ابکی شربت عشق
love potions U مهر دارو شربت عشق امیز
gallipot U پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
rodenticide U دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
This drug excites the nerves. U این دارو اعصاب را تحریک می کند
love philtre U مهر دارو شربت سحر امیز
stateroom U اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
pharmacodynamics U مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
pulsatilla U شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
lay off <idiom> U بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
muller U سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
reconstituent U دارو یا چیز دیگری که نیرووبافت تازه به بدن بدهد
examination U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
herioic treatment U معالجه با وسایل سخت دربیماری سخت
examinations U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
water cure U علاج بااب معالجه بااب
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
emergency medical tag U کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
undoubtedly U بدون شک
but U بدون
indubitable U بدون شک
without U بدون
ex U بدون
goalless U بدون گل
doubtlessly U بدون شک
i'll warrant U بدون شک
wanting U بدون
unstressed U بدون مد
undoubted U بدون شک
obtrusively U بدون حق
and no mistake U بدون شک
acheilos U بدون لب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com