English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
societies U معاشرت
society U معاشرت
good fellowsh U معاشرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intercommunicate U معاشرت کردن
genial U خوش معاشرت
sociability U معاشرت پذیری
take up U معاشرت کردن
conversableness U قابلیت معاشرت
fellowsh U رفاقت معاشرت
incommunicative U بی معاشرت و بی امیزش
livable U قابل معاشرت
liveable U قابل معاشرت
associating U معاشرت کردن
associated U معاشرت کردن
companionable U قابل معاشرت
association U معاشرت اتحاد
associations U معاشرت اتحاد
etiquette U ایین معاشرت
sociable U قابل معاشرت
sociable U خوش معاشرت
associate U معاشرت کردن
associates U معاشرت کردن
fellowship U هم صحبتی معاشرت کردن
insociable U ناسازگار غیرقابل معاشرت
kith U علم اداب معاشرت
etiquette U علم اداب معاشرت
commerce U معاشرت تجارت کردن
military courtesy U اداب معاشرت نظامی
reassociate U دوباره معاشرت کردن
sociability U قابل معاشرت بودن
insociability U عدم قابلیت معاشرت
fellowships U هم صحبتی معاشرت کردن
he has no manners U ایین معاشرت نمیداند
dissocial U نامناسب برای معاشرت
indecorum U عدم رعایت ایین معاشرت
to observe the proprieties U اداب معاشرت را نگاه داشتن
associable U قابل معاشرت متجانس شدنی
associational U مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
conversable U خوش سخن قابل معاشرت
Keep oneself to oneself. U پیش کسی نرفتن (معاشرت نکردن )
To be a good mixer. U با مردم خوب جوشیدن ( معاشرت کردن )
associates U امیزش کردن معاشرت کردن
associate U امیزش کردن معاشرت کردن
associated U امیزش کردن معاشرت کردن
companion U معاشرت کردن همراهی کردن
associating U امیزش کردن معاشرت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com