English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subduer U مطیع کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
biddable U مطیع
suborder U مطیع
postponement U مطیع
pushover U مطیع
submissive U مطیع
hypotaxis U مطیع
submiss U مطیع
obedient U مطیع
compliant U مطیع
submission U مطیع
subordination U مطیع
subsumption U مطیع
limber U مطیع
morigerous U مطیع
reducing U مطیع کردن
reduces U مطیع کردن
reduce U مطیع کردن
subjugating U مطیع کردن
subjugates U مطیع کردن
subjugated U مطیع کردن
subjects U مطیع کردن
subjugator U مطیع سازنده
subdue U مطیع کردن
subjugable U مطیع کردنی
law-abiding مطیع قانون
subsumption U تابع [مطیع]
bowing U مطیع شدن
bowed U مطیع شدن
reduce to obedience U مطیع کردن
subjugate U مطیع کردن
subduing U مطیع کردن
subdues U مطیع کردن
subduable U مطیع کردنی
bows U مطیع شدن
obedient to the law U مطیع قانون
subject U مطیع کردن
irrepressible U مطیع نشدنی
hypotaxis U تابع [مطیع]
postponement U تابع [مطیع]
ablest U مطیع مناسب
subjected U مطیع کردن
abler U مطیع مناسب
submission U تابع [مطیع]
suborder U تابع [مطیع]
subordination U تابع [مطیع]
able U مطیع مناسب
subjecting U مطیع کردن
bow U مطیع شدن
obedienlv U بطور مطیع
hold down U مطیع نگاه داشتن
harnessing U مهارکردن مطیع کردن
harnessed U مهارکردن مطیع کردن
conformable U منطبق شدنی مطیع
harness U مهارکردن مطیع کردن
duteous U وفیفه شناس مطیع
to look down U با نگاه مطیع کردن
docile U تعلیم بردار مطیع
horny <adj.> U مطیع خواهش نفس
randy [British E] <adj.> U مطیع خواهش نفس
Our wish is your crmmand . U مطیع فرمایشات شما هستیم
submits U گردن نهادن مطیع شدن
submitted U گردن نهادن مطیع شدن
passives U غیر فعال مطیع وتسلیم
submitting U گردن نهادن مطیع شدن
passive U غیر فعال مطیع وتسلیم
submit U گردن نهادن مطیع شدن
to scowl down U با اخم وترشرویی مطیع کردن یا ازروبردن
A yes – man . A sycophant . U آدم بله قربان گه ( چاپلوس یا مطیع )
to submit to any one's yoke U مطیع یاتابع کسی شدن بارکسیرابدوش گرفتن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
syncopator U غش کننده
mauler U له کننده
surfy U کف کننده
doers U کننده
fluxing oil U اب کننده
filleting U پر کننده
deflective U کج کننده
abjurer or abjuror U کننده
bandwidth U یچ کننده
whisperer U پچ پچ کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
swooner U غش کننده
doer U کننده
crusher U له کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com