Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
idealistic
U
مطلوب وابسته به ارمان گرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
utopianism
U
ارمان گرایی
idealism
U
ارمان گرایی
quixotic
U
ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
structuralists
U
وابسته به ساختار گرایی
structuralist
U
وابسته به ساختار گرایی
surreal
U
وابسته به سوررئالیسم یا فراراستی گرایی
animistic
U
وابسته به جان گرایی یاهمزادگرایی
moralistic
U
وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
utopiannism
U
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
ideal
U
ارمان
ideals
U
ارمان
utopolis
U
ارمان شهر
ideologist
U
ارمان شناس
idealistic
U
ارمان گرا
imago
U
ارمان خردسالی
ideals
U
هدف زندگی ارمان
ideal
U
هدف زندگی ارمان
hydrotropism
U
اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
favourite
U
مطلوب
coveted
U
مطلوب
optimum
U
مطلوب
favorites
U
مطلوب
indign
U
نا مطلوب
optimum
U
حد مطلوب
favourites
U
مطلوب
desired
U
مطلوب
optimal
U
حد مطلوب
favorite
U
مطلوب
favorable
U
مطلوب
favourite or vor
U
مطلوب
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
desired leading
U
مسیر مطلوب
optimal solution
U
راه حل مطلوب
merit goods
U
کالاهای مطلوب
ideals
U
کمال مطلوب
optimum
U
حالت مطلوب
optimum
U
مقدار مطلوب
target profit
U
سود مطلوب
lief
U
مطلوب مایل
optimum point
U
نقطه مطلوب
favourable
U
موافق مطلوب
at a premium
U
بسیار مطلوب
optimum speed
U
سرعت مطلوب
optimum population
U
حد مطلوب جمعیت
ideal
U
کمال مطلوب
economic order quantity
U
حد مطلوب سفارش
safe velocity
U
سرعت مطلوب
optimum output
U
تولید مطلوب
desirable
U
خواستنی مطلوب
optimum height
U
ارتفاع مطلوب
nicest
U
دلپذیر مطلوب
nice
U
دلپذیر مطلوب
nicer
U
دلپذیر مطلوب
to be in demand
U
خریدارداشتن مطلوب بودن
ideal irrigation interval
U
فاصله مطلوب ابیاری
inflationary gap
U
سطح اشتغال مطلوب
It is much sought after.
بسیار مطلوب است.
optimization
U
بدست اوردن حد مطلوب
optimum allocation of resources
U
تخصیص مطلوب منابع
eligible
U
واجد شرایط مطلوب
bland
U
شیرین و مطلوب نجیب
blander
U
شیرین و مطلوب نجیب
optimal planning
U
برنامه ریزی مطلوب
blandest
U
شیرین و مطلوب نجیب
towardly
U
امید بخش مطلوب
optimal
U
مربوط به کمال مطلوب
desired rate of development
U
نرخ مطلوب توسعه
favourably
U
بطور مساعد یا مطلوب
desired ground zone
U
نقطه ترکش اتمی مطلوب
desired rate of capital accumulation
U
نرخ تراکم سرمایه مطلوب
desirability
U
درجه تمایل شرایط مطلوب
To obtain the desired result .
U
نتیجه مطلوب را بدست آوردن
to wait for a favorable opportunity
U
منتظر یک فرصت مطلوب بودن
your action produced the desired effect
U
اقدامتان اثر مطلوب بخشید
ideally
U
مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
desideratum
U
ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
beau ideal
U
زیبای تمام عیار کمال مطلوب
desired leading
U
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
tuner
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners
U
زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
adverse yaw
U
شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
slot machine
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
favourble balance of trade
U
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
leftism
U
چپ گرایی
hydrotropic
U
اب گرایی
ambivalence
U
دو سو گرایی
sensualism
U
حس گرایی
skepticism
U
شک گرایی
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
introspection
U
درون گرایی
extroversion
U
برون گرایی
subjectivism
U
ذهن گرایی
regionalism
U
ناحیه گرایی
absolutism
U
مطلق گرایی
ideality
U
اندیشه گرایی
sectionalism
U
استان گرایی
self determinism
U
نفس گرایی
semitism
U
سامی گرایی
evolutionism
U
تکامل گرایی
separatism
U
جدا گرایی
nominalism
U
اسم گرایی
feudalism
U
تیول گرایی
objectivism
U
عین گرایی
determinism
U
جبر گرایی
somatotonia
U
فعالیت گرایی
solipsism
U
نفس گرایی
fixism
U
ثبات گرایی
capitalism
U
سرمایه گرایی
spiritism
U
روح گرایی
stereotapis
U
جمد گرایی
altruism
U
همگونه گرایی
futurism
U
اینده گرایی
animism
U
جان گرایی
fixism
U
ایست گرایی
subjectivism
U
درون گرایی
subjectivism
U
ذهنی گرایی
objectivism
U
برون گرایی
sophism
U
سفسطه گرایی
geotaxis
U
زمین گرایی
pneumotropism
U
ریه گرایی
intellectualism
U
عقل گرایی
instrumentalism
U
وسیله گرایی
institutionalism
U
بنیاد گرایی
inflationism
U
تورم گرایی
illusionism
U
وهم گرایی
traditionalism
U
سنت گرایی
phototropism
U
نور گرایی
phenomenalism
U
پدیده گرایی
probabilism
U
احتمال گرایی
nihilism
U
پوچ گرایی
introversion
U
درون گرایی
pragnanz
U
طرح گرایی
theatricalism
U
تماشاخانه گرایی
pragmatism
U
عمل گرایی
pragmatism
U
مصلحت گرایی
islamism
U
اسلام گرایی
irredentism
U
الحاق گرایی
intuitionism
U
شهود گرایی
intuitionalism
U
شهود گرایی
machiavellianism
U
ماکیاول گرایی
magnotropism
U
مغناطیس گرایی
masculinism
U
نرینه گرایی
relativism
U
نسبیت گرایی
rightism
U
راست گرایی
gregariousness
U
جمع گرایی
governmentalism
U
حکومت گرایی
germanism
U
المان گرایی
necrophilia
U
مرده گرایی
negativism
U
منفی گرایی
geotropism
U
زمین گرایی
heliotropism
U
افتاب گرایی
galvanotropism
U
برق گرایی
historicity
U
تاریخ گرایی
sectarianism
U
فرقه گرایی
mendelism
U
مندل گرایی
mentalism
U
ذهن گرایی
monopolism
U
انحصار گرایی
moralization
U
اخلاق گرایی
nationallism
U
ملت گرایی
surrealism
U
فراواقعیت گرایی
militarism
U
جنگ گرایی
individualism
U
فرد گرایی
erotism
U
شهوت گرایی
eidesis
U
تخیل گرایی
modernism
U
مدرن گرایی
modernism
U
نوین گرایی
revanchism
U
کین گرایی
centration
U
میان گرایی
rationalism
U
عقل گرایی
accidentalism
U
تصادف گرایی
adience
U
محرک گرایی
positive tropism
U
محرک گرایی
verbalism
U
لفظ گرایی
materialism
U
ماده گرایی
associationism
U
تداعی گرایی
functionalism
U
کارکرد گرایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com