English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
considered U مطرح شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
put U مطرح کردن
puts U مطرح کردن
putting U مطرح کردن
overture U کشف مطرح کردن
overtures U کشف مطرح کردن
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
lay U قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
lay U مطرح کردن
lays U قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
lays U مطرح کردن
pose U : مطرح کردن گذاردن
posed U : مطرح کردن گذاردن
poses U : مطرح کردن گذاردن
posing U : مطرح کردن گذاردن
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
propound U مطرح کردن
propounding U مطرح کردن
propounds U مطرح کردن
discuss U مطرح کردن گفتگو کردن
discussed U مطرح کردن گفتگو کردن
discusses U مطرح کردن گفتگو کردن
discussing U مطرح کردن گفتگو کردن
introduce U مطرح کردن
introduced U مطرح کردن
introduces U مطرح کردن
introducing U مطرح کردن
table U مطرح کردن
tabled U مطرح کردن
tables U مطرح کردن
tabling U مطرح کردن
propounded U مطرح
rehash U بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehashed U بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehashes U بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
broacher U مطرح کننده
come up U مطرح شدن
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
cross action U در CL حالتی است که یک طرف عین دعوایی را که طرف متقابل درموضوع واحد علیه او مطرح کرده
dwelling house U در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
extrajudicial U خارج از موضوع مطرح شده دردادگاه
hold forth U مطرح کردن سخنرانی کردن
in contemplation U مطرح
kaldor criterion U مطرح گردید
moot U مطرح کردن دادخواهی کردن
presentation graphics U گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
put forward U مطرح کردن
reoccurrence U دوباره مطرح شدن
reoccurring U دوباره مطرح شدن
set forth for discussion U مطرح کردن
talk out U مطرح مذاکره قرار دادن
to be on the carpet U مطرح بودن
to bring forth U مطرح کردن
to bring up U تقدیم یا مطرح کردن
to come on the tapis U مطرح شدن
to come up U مطرح شدن
to come upon U مطرح شدن
to put out of court U شایسته مطرح کردن ندانستن
to put to the issue U بطور متنازع فیه مطرح کردن
under consideration U مطرح
under consideration U مطرح شده مطروحه
The badness of the climate is immaterial. U بدی آب وهوا مطرح نیست
To discuss a question with someone . U موضوعی را با کسی مطرح کردن
The subject under discrssion . U موضوعی که مطرح نیست
Money is no object at all . U پول اصلا" مطرح نیست
When wI'll the matter come up for discussion ? U موضوعی را کی برای بحث مطرح خواهند کرد ؟
raise a question U مطرح کردن سوال
to touch on U مطرح کردن
to touch upon U مطرح کردن
to bring up U مطرح کردن
to raise U مطرح کردن
bring up U مطرح کردن
pose a question U سوال مطرح کردن
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com