Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Free pree (trade,port).
U
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cabotage
U
کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
cabotage
U
کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
terminal port
U
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
lawmerchant
U
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
custom of a trade
U
عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
presses
U
مطبوعات
Fleet Street
U
مطبوعات
printed matter
U
مطبوعات
press
U
مطبوعات
liberty of the press
U
ازادی مطبوعات
press gallery
U
لژ نمایندگان مطبوعات
press law
U
قانون مطبوعات
literature
U
مطبوعات نوشتجات
advantages accruning from
U
ازادی مطبوعات
yellow press
U
مطبوعات جنجالی
dipartment of publications
U
اداره مطبوعات
fourth estate
U
مطبوعات عمومی
presses
U
مطبوعات جراید
press
U
مطبوعات جراید
freedom of the press
U
ازادی مطبوعات
censor
U
بازرس مطبوعات و نمایشها
censorial
U
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
censored
U
بازرس مطبوعات و نمایشها
censoring
U
بازرس مطبوعات و نمایشها
censors
U
بازرس مطبوعات و نمایشها
special handling
U
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
free-standing
U
آزاد
freelance
U
آزاد
freer
U
آزاد کننده
freewheeling
U
آزاد چرخی
freewheeling
U
آزاد چرخ
dial tones
U
بوق آزاد
out in the world
U
در دنیای آزاد
On the free market .
U
دربازار آزاد
let loose
<idiom>
U
آزاد گذاشتن
off duty
<idiom>
U
دروقت آزاد
GIVE WAY
U
سبقت آزاد
In the open air.
U
در هوای آزاد.
freelancer
U
پیشه ور آزاد
knotless
U
بافت شل و آزاد
dial tone
U
بوق آزاد
algebraic language
U
زبان با مفاد آزاد
To emancipate a slave.
U
برده ای را آزاد کردن
To release someone. To set someone free
U
کسی را آزاد کردن .
absolute
آزاد از قیود فکری
advisory control
کنترل آزاد هواپیما
drawing tools
U
خط و رسم آزاد است
freewheeling
U
دارای چرخک آزاد
vacancy
U
موقعیت شغلی آزاد
outdoorsy
<adj.>
U
عاشق هوای آزاد
supplier at arm's length
U
فروشنده آزاد
[اقتصاد]
harbour
U
بندر
port
U
بندر
harboring
U
بندر
harbored
U
بندر
wayside
U
بندر
harbors
U
بندر
harboured
U
بندر
seaports
U
بندر
cril
U
سد بندر
harbourless
U
بی بندر
seaport
U
بندر
harbouring
U
بندر
harbours
U
بندر
freewheel
[overrunning clutch ]
U
چرخ آزاد
[فناوری مکانیک]
fixie bicycle
[fixie , one-gear bike without brakes]
U
دوچرخه تک دنده
[با چرخ آزاد]
to retain a freelancer
U
استخدام کردن پیشه ور آزاد
malaga
U
بندر مالاگا
minor port
U
بندر کوچک
main port
U
بندر اصلی
naval port
U
بندر دریایی
on berth
U
در داخل بندر
outer harbor
U
پیش بندر
port of destination
U
بندر مقصد
free ports
U
بندر ازاد
port watch
U
نگهبان بندر
free port
U
بندر ازاد
bars
U
پیش بندر
seaports
U
دریا بندر
inner harbor
U
بندر داخلی
port of entry
U
بندر مقصد
seaport
U
بندر دریایی
seaport
U
دریا بندر
harbor master
U
رئیس بندر
destination port
U
بندر مقصد
harbor master
U
راهنمای بندر
harbour dues
U
حقوق بندر
seaports
U
بندر دریایی
harbour master
U
رئیس بندر
harbour master
U
متصدی بندر
port of embarkation
U
بندر عزیمت
jetties
U
اسکله بندر
Yangon
U
بندر یانگون
Abidjan
U
بندر ابیجان
port
U
بندر ورودی
port
U
بندر گاه
Bissau
U
بندر بیسائو
ports of call
U
بندر توقف
Douala
U
بندر دوالا
bar
U
پیش بندر
longshoreman
U
باربرلنگرگاه بندر
longshoremen
U
باربرلنگرگاه بندر
Calcutta
U
بندر کلکته
port of call
U
بندر لنگراندازی
wharfmaster
U
رئیس بندر
way port
U
بندر سر راه
Plymouth
U
بندر پلیموت
registered port
U
بندر مشخص
secondary port
U
بندر فرعی
jetty
U
اسکله بندر
aport
U
بسوی بندر
aport
U
روبه بندر
Tel Aviv
U
بندر تلآویو
terminal port
U
بندر مقصد
ports of call
U
بندر لنگراندازی
port of call
U
بندر توقف
treaty port
U
بندر پیمانی
Sydney
U
بندر سیدنی
glasnost
U
سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
Open to the publice.
U
ورود برای عموم آزاد است
independent
U
آزاد یا کنترل شده توسط کسی
jetties
U
موج شکن بندر
harbourage
U
پهلو گرفتن در بندر
cril
U
مانع دهانه بندر
embargo
U
توقیف کشتی در بندر
destination port
U
بندر تحویل کالا
harbor control tower
U
برج مراقبت بندر
bender gestalt test
U
ازمون طرحهای بندر
jetty
U
موج شکن بندر
cargo handling at port
U
جابجایی کالا در بندر
named port of destination
U
بندر مقصد مشخص
captain of the port
U
افسر انتظامات بندر
port watch
U
پست نگهبانی بندر
out port
U
بندر دور از مقصد
lay day
U
روز معطلی در بندر
lay an embargo on
U
در بندر توقیف کردن
put into port
U
وارد بندر شدن
embargoes
U
توقیف کشتی در بندر
ex quay
U
تحویل در بندر مقصد
George Town
U
بندر جرج تاون
entry plan
U
طرح ورود به بندر
Georgetown
U
بندر جرج تاون
Cape Town
U
بندر کیپ تاون
To stand at attention(ease).
U
بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
Freemason
U
[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
fixed-gear bicycle
U
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
admission is free to all
ورود برای همه یا همگان آزاد است
named port of shipment
U
بندر مشخص برای حمل
port of debarkation
U
بندر مقصد حمل کالا
portcall
U
زمان رسیدن وسایل به بندر
clearance papers
U
اسناد خروج کشتی از بندر
controlled port
U
بندر نظامی کنترل شده
out bound
U
عازم بیرون رفتن از بندر
fast cruise
U
ازمایش سریع ناو در بندر
roustabout
U
کارگر اسکله یا بندر گاه
harbour master
U
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
water bailiffs
U
مامور تفتیش کشتیها در بندر
afloat support
U
لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
to lay one on a ship
U
کشتی را در بندر توقیف کردن
freedoms
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
bender visual motor gestalt test
U
ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
visual bender motor gestalt test
U
ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
clicked
U
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicks
U
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
click
U
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clear
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clears
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearer
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearest
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
yhis port is not yet peopled
U
این بندر هنوز اباد نشده است
portcapacity
U
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
port of embarkation
U
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
sandbar
U
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
blast
U
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blasts
U
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
businesses
U
تجارت
business
U
تجارت
traffics
U
تجارت
mysteries
U
تجارت
trade
U
تجارت
traded
U
تجارت
graphics, business
U
تجارت
furriery
U
تجارت خز
mystery
U
تجارت
commerce
U
تجارت
trafficking
U
تجارت
traffic
U
تجارت
trafficked
U
تجارت
deallocate
U
آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
enterprise
U
تعهد تجارت
foreign trade
U
تجارت خارجی
enterprises
U
تعهد تجارت
refinance
U
از نو تجارت کردن
refinancing
U
از نو تجارت کردن
refinances
U
از نو تجارت کردن
refinanced
U
از نو تجارت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com