Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
geologize
U
مطالعه علم زمین شناسی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geologic survey
U
مطالعه زمین شناسی
speleology
U
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
psychbiology
U
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
immunogenetics
U
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
geologize
U
ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
geophysical survey
U
مطالعه خواص فیزیکی زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
crystallography
U
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
dendrochronology
U
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
earth science
U
زمین شناسی
geostrategy
U
زمین شناسی
geological
U
زمین شناسی
science of geology
U
زمین شناسی
geology
U
زمین شناسی
feasability study
U
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
pteridology
U
مطالعه علمی سرخس ها سرخس شناسی
geologically
U
از لحاظ زمین شناسی
geologize
U
در زمین شناسی کارکردن
geological survey
U
سازمان زمین شناسی
geologic erosion
U
فرسایش زمین شناسی
geological
U
وابسته به زمین شناسی
alcove
U
اشیانه زمین شناسی
formations
U
تشکیلات زمین شناسی
geology
U
دانش زمین شناسی
alcoves
U
اشیانه زمین شناسی
pleistocene
U
عهدچهارم زمین شناسی
geobiology
U
زمین زیست شناسی
geochronology
U
باستان شناسی زمین
geologic
U
وابسته به زمین شناسی
geoscience
U
علوم مربوط به زمین شناسی
jura
U
دورهء زمین شناسی ژوراسیک
Anisic
U
اشکوب آنیزین
[زمین شناسی ]
Anisian
U
اشکوب آنیزین
[زمین شناسی ]
cretaceous
U
دوره زمین شناسی کرتاسه
geogonostical
U
مربوط بعلم زمین شناسی
jural
U
دورهء زمین شناسی ژوراسیک
mesozoic era
U
دوران دوم زمین شناسی
geogonostic
U
مربوط بعلم زمین شناسی
permian
U
وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
paleocene
U
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
tectonics
U
مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
precambrian
U
قبل از دوره زمین شناسی کامبریان
intrusive bodies
U
ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده
dike
U
رگههای سنگ اذین در زمین شناسی
index fossil
U
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
stratigraphy
U
وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
neocene
U
قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
geochronology
U
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
mesozoic
U
وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
karyosystematice
U
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
phytography
U
طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
neozoic
U
وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
geochronometry
U
اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
eocene
U
دوره زمین شناسی >ایوسن < در عهد سوم که بین >پلیوس < و اکیگوسن بوده
paleozoic
U
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
analyze
[American]
U
مطالعه کردن
bolt
[examine]
U
مطالعه کردن
inspect
U
مطالعه کردن
evaluate
U
مطالعه کردن
look into
U
مطالعه کردن
investigate
U
مطالعه کردن
determine
U
مطالعه کردن
explore
U
مطالعه کردن
check
U
مطالعه کردن
examine
U
مطالعه کردن
scrutinize
U
مطالعه کردن
enquire into
U
مطالعه کردن
analyse
[British]
U
مطالعه کردن
assay
U
مطالعه کردن
study
U
مطالعه کردن
survey
U
مطالعه کردن
dissect
[analyse]
U
مطالعه کردن
premeditate
U
قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
analyzes
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyses
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysed
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzed
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyse
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzing
U
جزئیات را مطالعه کردن
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
reconsidered
U
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporized
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsider
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidering
U
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporised
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsiders
U
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporizes
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizing
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to make a study of something
U
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
extemporises
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to poreone's eyes out
U
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
conciliating
U
ارام کردن مطالعه کردن
conciliated
U
ارام کردن مطالعه کردن
study
U
تحصیل کردن مطالعه کردن
conciliate
U
ارام کردن مطالعه کردن
studies
U
تحصیل کردن مطالعه کردن
conciliates
U
ارام کردن مطالعه کردن
studying
U
تحصیل کردن مطالعه کردن
entomology
U
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
bionomics
U
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
U
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic
U
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
lateral meniscus
U
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
philology
U
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
anatomize
U
کالبد شناسی کردن
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
ground
U
زمین کردن
grounding
U
زمین کردن
paralyses
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyse
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysing
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysed
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzing
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzed
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzes
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
to emphasize
U
تاکید کردن
[زبان شناسی]
to emphasize
U
تکیه کردن
[زبان شناسی]
typology
U
گونه شناسی نوع شناسی
neurologic
U
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics
U
حرکت شناسی جنبش شناسی
reading
U
مطالعه
etude
U
مطالعه
readings
U
مطالعه
extemporarily
U
بی مطالعه
offhandedly
U
بی مطالعه
study
U
مطالعه
offhanded
U
بی مطالعه
perusal
U
مطالعه
off hand
U
بی مطالعه
studies
U
مطالعه
studying
U
مطالعه
extemporal
U
بی مطالعه
terrain spotting
U
تجسس کردن زمین
peneplain
U
فرسوده کردن زمین
search
U
کاوش کردن زمین
search
U
مراقبت کردن از زمین
to cultivate land
U
زمین را کشت کردن
protective earthing
U
زمین کردن حفافتی
to clear land
U
زمین راصاف کردن
to till the soil
U
زمین را کشت کردن
terrain spotting
U
دیدبانی کردن زمین
peneplane
U
فرسوده کردن زمین
harrows
U
صاف کردن زمین
searchingly
U
مراقبت کردن از زمین
searched
U
مراقبت کردن از زمین
harrow
U
صاف کردن زمین
searchingly
U
کاوش کردن زمین
dig , in
U
گود کردن زمین
geodesy
U
مساحی کردن زمین
to dig out
U
گود کردن زمین
dibble
U
گود کردن زمین
to work the land
U
زمین را زراعت کردن
searches
U
کاوش کردن زمین
searches
U
مراقبت کردن از زمین
searched
U
کاوش کردن زمین
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
survey
U
مطالعه مجمل
motion study
U
مطالعه ی حرکت
surveyed
U
مطالعه مجمل
at sight
U
بی مطالعه قبلی
studios
U
اطاق مطالعه
surveys
U
مطالعه مجمل
studio
U
اطاق مطالعه
portable standard
U
چراغ مطالعه
praxeology
U
مطالعه رفتارانسان
study habits
U
عادتهای مطالعه
feasibility study
U
مطالعه امکانپذیری
lucubration
U
مطالعه سخت
impromptu
U
بی مطالعه تصنیف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com