Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
criminology
U
مطالعه علمی جرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ethnography
U
مطالعه علمی نژادها
geopolitic
U
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
myrmecologyt
U
مطالعه علمی مورچگان
pteridology
U
مطالعه علمی سرخس ها سرخس شناسی
Other Matches
feasability study
U
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
karyosystematice
U
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
sciential
U
علمی
academic
U
علمی
scientific
U
علمی
theoretic
U
علمی
science fiction
U
افسانه علمی
horticulture
U
باغبانی علمی
scientail
U
ماهر علمی
scientific applications
U
کابردهای علمی
boffins
U
پژوهشگر علمی
boffin
U
پژوهشگر علمی
discipline
U
رشته علمی
disciplines
U
رشته علمی
scientific management
U
مدیریت علمی
scientific researches
U
پژوهشهای علمی
scientific experiment
U
تجربه علمی
scientific researches
U
تحقیقات علمی
theories
U
فرض علمی
object lesson
U
درس علمی
object lessons
U
درس علمی
scientific socialism
U
سوسیالیسم علمی
scientifically
U
بطور علمی
the province of science
U
رشته علمی
the triumphs of science
U
پیروزیهای علمی
theoretic and practical
U
علمی وعملی
disciplining
U
رشته علمی
scholarism
U
تحقیق علمی
theory
U
فرض علمی
applied or mixed
U
ریاضیات علمی
scientific researches
U
تتبعات علمی
memoire
U
مقاله علمی
field trip
U
گردش علمی
scientific method
U
روش علمی
researching
U
تحقیقات علمی
researches
U
تحقیقات علمی
research
U
تحقیقات علمی
researched
U
تحقیقات علمی
practical lawyer
U
حقوقدان علمی
prescientific
U
پیش علمی
faculties
U
هیئت علمی
academic freedom
آزادی علمی
faculty
U
هیئت علمی
principle
U
قانون علمی
principle
U
اصل علمی
academian
U
عضوانجمن علمی
equivalent knowledge credit
U
تصدیق دانش علمی
scientism
U
پیروی از روش علمی
sciosophy
U
معرفت غیر علمی
scientific data processing
U
پردازش داده علمی
terminologies
U
اصطلاحات علمی یافنی
theory
U
فرضیه علمی تعلیم
terminology
U
اصطلاحات علمی یافنی
school
U
مکتب علمی یافلسفی
theories
U
فرضیه علمی تعلیم
equivalent knowledge credit
U
تصدیق اعتبار علمی
scientific notation
U
نشان گذاری علمی
schools
U
مکتب علمی یافلسفی
theoretically
U
از لحاظ فرض علمی
techincal and scientifici
U
بنگاههای علمی و فنی
science fiction
U
داستان تخیلی علمی
pomology
U
میوه کاری علمی
teach-in
U
بحث علمی دانشجویی
teach-ins
U
بحث علمی دانشجویی
unscientific
U
خلاف موازین علمی
tree surgery
U
تشریح علمی درخت
An immortal scientific work.
U
اثر علمی جاویدان
ionics
U
مبحث علمی یونها
scientifically
U
موافق اصول علمی
homosapiens
U
نام علمی انسان
scientific data processing
U
داده پردازی علمی
studying
U
مطالعه
extemporal
U
بی مطالعه
offhandedly
U
بی مطالعه
extemporarily
U
بی مطالعه
offhanded
U
بی مطالعه
off hand
U
بی مطالعه
readings
U
مطالعه
reading
U
مطالعه
study
U
مطالعه
studies
U
مطالعه
etude
U
مطالعه
perusal
U
مطالعه
chronometry
U
وقت سنجی بطریق علمی
Scientific research.
U
تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
He devoted a lifetime to scientific research.
U
یک عمر به پژوهشهای علمی پرداخت
proving ground
U
محل تحقیقات علمی ازمایشگاه
hydrotherapy
U
استفاده علمی اب دردرمان بیماریها
paranormal
U
ماورای پدیدههای علمی مکشوف
terminological
U
وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
floating point calculation
U
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
laity
U
غیر فنی وغیر علمی
objectives
U
علمی و بدون نظر خصوصی
interdisciplinary
U
مربوط به رشتههای مختلف علمی
objective
U
علمی و بدون نظر خصوصی
neurology
U
بحث علمی عصب شناسی
technology
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
market research
U
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
technologies
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
organon
U
سبک علمی مجموعهای از عقایدعلمی ومدون
zymurgy
U
مبحث عمل تخمیر در شیمی علمی
Scientic experiments show that …
U
تجربه های علمی نشان می دهد که
pragmatically
U
بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
academic
مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
explore
U
مطالعه کردن
surveys
U
مطالعه مجمل
examine
U
مطالعه کردن
inspect
U
مطالعه کردن
determine
U
مطالعه کردن
at sight
U
بی مطالعه قبلی
survey
U
مطالعه کردن
motion study
U
مطالعه ی حرکت
survey
U
مطالعه مجمل
investigate
U
مطالعه کردن
surveyed
U
مطالعه مجمل
lucubration
U
مطالعه سخت
look into
U
مطالعه کردن
scrutinize
U
مطالعه کردن
feasibility study
U
مطالعه امکانپذیری
enquire into
U
مطالعه کردن
check
U
مطالعه کردن
bolt
[examine]
U
مطالعه کردن
assay
U
مطالعه کردن
analyze
[American]
U
مطالعه کردن
analyse
[British]
U
مطالعه کردن
impromptu
U
بی مطالعه تصنیف
unstudied
U
مطالعه نشده
system study
U
مطالعه سیستم
dissect
[analyse]
U
مطالعه کردن
study
U
مطالعه کردن
portable standard
U
چراغ مطالعه
praxeology
U
مطالعه رفتارانسان
study habits
U
عادتهای مطالعه
evaluate
U
مطالعه کردن
studio
U
اطاق مطالعه
studios
U
اطاق مطالعه
studied
U
از روی مطالعه
Delphinium
U
[نام علمی گل اسپرک در تهیه رنگینه زرد]
reference
U
کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
appraise
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
references
U
کتاب مخصوص مراجعات علمی وادبی و غیره
subject
U
مبحث موضوع مطالعه
analyzes
U
جزئیات را مطالعه کردن
subjects
U
مبحث موضوع مطالعه
subjecting
U
مبحث موضوع مطالعه
analyzed
U
جزئیات را مطالعه کردن
subjected
U
مبحث موضوع مطالعه
teleology
U
مطالعه حکمت غایی
analyses
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzing
U
جزئیات را مطالعه کردن
metallography
U
مطالعه الیاژهای فلزی
psychognosy
U
مطالعه عمیق روانی
thought-out
U
سنجیده مطالعه شده
well read
U
اهل مطالعه و تحقیق
sub judice
U
مورد مطالعه دادگاه
psychognosis
U
مطالعه عمیق روانی
well-read
U
اهل مطالعه و تحقیق
demography
U
مطالعه مهاجرت جمعیت
thought out
U
سنجیده مطالعه شده
analysed
U
جزئیات را مطالعه کردن
teppetology
U
مطالعه ریشه ای فرش
feasibility study
U
مطالعه امکان سنجی
to pore
[over; on]
U
به مطالعه دقیق پرداختن
cella
U
[اتاق مطالعه ی راهبها]
self study
U
مطالعه پیش خود
to study out
U
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
geologic survey
U
مطالعه زمین شناسی
analyse
U
جزئیات را مطالعه کردن
ethic
U
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
thermostatics
U
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
mechanics
U
علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحث میکند
extemporizing
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sight-read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
studying
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
humanist
U
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
sight read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
extemporizes
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
rheological
<adj.>
U
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
extemporised
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
study
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
extemporize
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to make a study of something
U
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
toponymy
U
مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
reconsiders
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidering
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered
U
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporising
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sinology
U
مطالعه ادبیات ورسوم چین
reconsider
U
مجددا درامری مطالعه کردن
sight-reads
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
studies
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
sight-reading
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
extemporises
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com