Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
assyriology
U
مطالعهء زبان و هنر و تاریخ اشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assyriologist
U
متخصص در زبان و تاریخ وهنر اشور
diachrony
U
تغییراتی که در ادوار مختلف تاریخ دریک زبان یک ملت پدید می اید
the German issue
U
مسئله آلمان
[تاریخ]
[بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
the German question
U
مسئله آلمان
[تاریخ]
[بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
assyria
U
اشور
astronautics
U
مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
assyria
U
کشور اشور
assyriology
U
علم اشور شناسی
assyrian
U
اهل کشور اشور
aerostatics
U
مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
backdating
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdated
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
martyrology
U
تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedated cheque
U
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedate
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedates
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
dates
U
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date
U
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
hagiology
U
تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
prehistory
U
ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
agrobiology
U
مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
protohistory
U
تاریخ ماقبل تاریخ
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
U
چرب زبان زبان دار
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
undated
U
بی تاریخ
no date
U
بی تاریخ
dateless
U
بی تاریخ
history
U
تاریخ
with effect from
U
از تاریخ ...
histories
U
تاریخ
date
U
تاریخ
dates
U
تاریخ
era
U
تاریخ
coetaneous
U
هم تاریخ
eras
U
تاریخ
as of
U
از تاریخ
dates
[appointments]
U
تاریخ ها
appointed day
U
تاریخ
coeval
U
هم تاریخ
appointment
U
تاریخ
date
[appointment]
U
تاریخ
as from
U
از تاریخ ,
appointments
U
تاریخ ها
appointed days
U
تاریخ ها
economic history
U
تاریخ اقتصادی
expiry date
U
تاریخ انقضاء
expiration date
U
تاریخ انقضا
out of date
U
از تاریخ گذشته
effective date
U
تاریخ اجرا
completion date
U
تاریخ تکمیل
historians
U
تاریخ گزار
historians
U
تاریخ نویس
modern history
U
تاریخ معاصر
maturity date
U
تاریخ سررسید
date of acquisition
U
تاریخ خریداری
maintenance history
U
تاریخ تعمیرات
literary history
U
تاریخ ادبیات
historian
U
تاریخ نویس
julain date
U
تاریخ ژولین
intellectual history
U
تاریخ اندیشه ها
in chronological order
U
به ترتیب تاریخ
historian
U
تاریخ گزار
historicity
U
تاریخ گرایی
due date
U
تاریخ تادیه
due date
U
تاریخ سررسید
prehistory
U
پیش تاریخ
closing date
U
تاریخ انقضاء
date of shipment
U
تاریخ حمل
date of maturity
U
تاریخ انقضاء
date of maturity
U
تاریخ سررسید
date of issuance
U
تاریخ صدور
date in issuing
U
تاریخ صدور
dateable
U
تاریخ گذاردنی
creation date
U
تاریخ افرینش
dated
U
تاریخ دار
creation date
U
تاریخ ایجاد
datable
U
تاریخ گذاردنی
chronogram
U
ماده تاریخ
basic date
U
تاریخ ترفیع
backdating date
U
پیش تاریخ
epochs
U
مبدا تاریخ
natural history
U
تاریخ طبیعی
shelf life
U
تاریخ مصرف
acceptance date
U
تاریخ قبولی
epoch
U
مبدا تاریخ
delivery date
U
تاریخ تحویل
postdating
U
تاریخ ماقبل
dateline
U
تاریخ گذاری
postdates
U
تاریخ ماقبل
date
U
نخل تاریخ
postdated
U
تاریخ ماقبل
postdate
U
تاریخ ماقبل
dates
U
نخل تاریخ
current date
U
تاریخ جاری
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
system date
U
تاریخ سیستم
termination date
U
تاریخ پایان
chronological
U
به ترتیب تاریخ
the date was not specified
U
تاریخ ان معلوم
prehistory
U
ماقبل تاریخ
value date
U
تاریخ ارزش
Ancient history
U
تاریخ باستان
natural historian
U
تاریخ نویس
date of birth
U
تاریخ تولد
date time group
U
گروه تاریخ و زمان
cryptodate
U
کلید تاریخ رمز
date of change of acountability
U
تاریخ تسویه حساب
The prehistoric creatures .
U
موجودات ماقبل تاریخ
early German history
U
تاریخ ابتدایی آلمان
even
U
دارای همان تاریخ
datable
U
قابل تعیین تاریخ
dateable
U
قابل تعیین تاریخ
Death keeps no calendar.
<proverb>
U
مرگ تاریخ ندارد.
completion date
U
تاریخ انجام کار
historians
U
تاریخ دان مورخ
era
U
اغاز تاریخ عصر
eras
U
اغاز تاریخ عصر
landmark
U
نقطه تحول تاریخ
landmarks
U
نقطه تحول تاریخ
historically
U
بشکل تاریخ دراوردن
azoic
U
دوران ماقبل تاریخ
back dated
U
پیش تاریخ شده
to go down in history
U
در تاریخ ثبت شدن
the Classical World
[the Ancient World]
U
جهان باستانی
[تاریخ]
Antiquity
U
جهان باستانی
[تاریخ]
historian
U
تاریخ دان مورخ
misdate
U
تاریخ غلط گذاشتن
dateline
U
محل تاریخ گذاری
medizeval history
U
تاریخ قرون وسطی
What is todays date ?
U
تاریخ امروز چیست ؟
expiry date of the credit
U
تاریخ انقضای اعتبار
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
letter of even date
U
نامه همین تاریخ
of even date
U
دارای همان تاریخ
value date
U
تاریخ اجرا والور
up to now
U
تا کنون تا این تاریخ
from the date on wards
U
از این تاریخ به بعد
prehistoric times
U
ازمنه ماقبل تاریخ
economic interpretation of history
U
تفسیر اقتصادی تاریخ
the christian era
U
مبدا تاریخ میلادی
post date
U
پیش تاریخ کردن
hagiologist
U
نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
effective date
U
تاریخ شروداجرای دستورالعمل
chronologically
U
به ترتیب زمان یا تاریخ
chronological
U
دارای تسلسل تاریخ
An Out line of European history .
U
کلیات تاریخ اروپ؟
historic
U
معروف مبنی بر تاریخ
morphology
U
تاریخ تحولات لغوی
historical determinism
U
اعتقاد به جبر تاریخ
Date and place of departure.
U
تاریخ ؟ محل حرکت
afterdate
U
تاریخ چیزیرا موخر گذاردن
erenow
U
پیش ازاین تااین تاریخ
basic date
U
تاریخ شروع خدمت در هردرجه
write-ups
U
به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
exergue
U
جای تاریخ سکه یا مدال
post dating an instrument
U
تاریخ مقدمی را در سند قیدکردن
to dungeon somebody
U
به زندان انداختن کسی
[تاریخ]
to cast
[throw]
somebody into the dungeon
U
به زندان انداختن کسی
[تاریخ]
naturalistic
U
وابسته به تاریخ علوم طبیعی
historicize
U
بعنوان تاریخ نشان دادن
international date line
U
خط بین المللی تغییر تاریخ
accommodation date
U
تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
cryptodate
U
تاریخ استفاده از کلید رمز
data break
U
تاریخ تعویض کلید رمز
Date of departure . Departure date.
U
تاریخ عزیمت (روز حرکت )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com