Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
astronautics
U
مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
barnstorms
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
the incidents of a journey
U
رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
structuring
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structures
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
unlocking
U
عملی که به کاربران دیگر امکان نوشتن فایل یا دستیابی به سیستم میدهد
unlock
U
عملی که به کاربران دیگر امکان نوشتن فایل یا دستیابی به سیستم میدهد
unlocks
U
عملی که به کاربران دیگر امکان نوشتن فایل یا دستیابی به سیستم میدهد
port
U
مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
shortest
U
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
output
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
outputs
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
short
U
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
shorter
U
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
trek
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
treks
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
assyriology
U
مطالعهء زبان و هنر و تاریخ اشور
port
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
aerostatics
U
مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
SMB
U
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
personal
U
محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
server
U
که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
often
U
بکرات
regularly
[often]
<adv.>
U
بکرات
on any number of occasions
<adv.>
U
بکرات
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
بکرات
time and again
U
بکرات
a lot of times
<adv.>
U
بکرات
frequently
<adv.>
U
بکرات
many times
<adv.>
U
بکرات
often
<adv.>
U
بکرات
over and over
U
بکرات
trips
U
مسافرت مسافرت کردن
trip
U
مسافرت مسافرت کردن
tripped
U
مسافرت مسافرت کردن
internetwork
U
تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد
serial
U
مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
serials
U
مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
api
U
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
interfaces
U
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interface
U
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
proxy agent
U
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
agrobiology
U
مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
Send To command
U
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
edlin
U
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler
U
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
Winsock
U
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
Windows Explorer
U
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
locomotion
U
مسافرت
journeyed
U
مسافرت
travel
U
مسافرت
journey
U
مسافرت
toured
U
مسافرت
journeying
U
مسافرت
touring
U
مسافرت
tours
U
مسافرت
traveled
U
مسافرت
travels
U
مسافرت
tour
U
مسافرت
journeys
U
مسافرت
dromomania
U
جنون مسافرت
peregrination
U
مسافرت دور
peregrinations
U
مسافرت دور
jaunts
U
مسافرت کوچک
trip ticket
U
بلیط مسافرت
walkabouts
U
مسافرت پیاده
passport
U
اجازه مسافرت
passports
U
اجازه مسافرت
walkabout
U
مسافرت پیاده
royal progress
U
مسافرت شاهانه
visit
U
مسافرت معاینه
visited
U
مسافرت معاینه
visits
U
مسافرت معاینه
hitchhike
U
مسافرت مفتی
jaunt
U
مسافرت کوچک
river trip
U
مسافرت رودخانه ای
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
port
U
مامن مبدا مسافرت
train journey from ... over ... to ...
U
مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
sail
U
مسافرت با قایق بادی
sailed
U
مسافرت با قایق بادی
campaigning
U
مسافرت درداخل کشور
campaigns
U
مسافرت درداخل کشور
holiday by the seaside
[British]
U
مسافرت کنار دریا
trip ticket
U
برگه اجازه مسافرت
trial trip
U
مسافرت ازمایشی یا امتحانی
traversabel
U
سخنرانی درباره مسافرت
yachting
U
مسافرت با قایق تفریحی
travelogs
U
سخنرانی درباره مسافرت
travelogue
U
سخنرانی درباره مسافرت
travelogues
U
سخنرانی درباره مسافرت
churchills v to moscow
U
مسافرت چرچیل به مسکو
campaign
U
مسافرت درداخل کشور
camels
U
مسافرت کردن باشتر
camel
U
مسافرت کردن باشتر
holiday at the seaside
[British]
U
مسافرت کنار دریا
Get ready for the journey(trip)
U
برای مسافرت حاضر شو
sailings
U
مسافرت با قایق بادی
package tour
U
مسافرت بسته بندی
all-expense tour
U
مسافرت بسته بندی
To travel night and day .
U
شب وروز مسافرت کردن
campaigned
U
مسافرت درداخل کشور
package holiday
U
مسافرت بسته بندی
waybill
U
خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
foy
U
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
riding
U
گردش و مسافرت لنگر گاه
We have a long journey before us .
U
مسافرت طولانی در پیش داریم
roadability
U
راهواری قابل مسافرت در جاده
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
mal de mer
U
سرگیجه وحالت قی در نتیجه مسافرت با کشتی
I have a short trip ahead.
U
قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
commuting
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
I travel tomorrow
[afternoon]
.
U
من فردا
[بعد از ظهر]
به مسافرت می روم.
commutes
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
stow away
U
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
roadworthy
U
اماده مسافرت قابل سفر کردن
commute
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
passenger mile
U
طول راه مسافرت به حسب میل
commuted
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
itinerate
U
سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
fire capabilities
U
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
flying
U
بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
How long does the crossing take?
U
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
command sponsored dependent
U
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
traveling fellowship
U
بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
feasibility
U
امکان
posses
U
امکان
eventualities
U
امکان
possible
U
امکان
possibilities
U
امکان
eventuality
U
امکان
possibility
U
امکان
posse
U
امکان
travel
U
سفر کردن مسافرت کردن
travels
U
سفر کردن مسافرت کردن
traveled
U
سفر کردن مسافرت کردن
feasibility study
U
امکان سنجی
feasibility
U
امکان اجرا
conceivability
U
امکان پذیری
credit line
U
حد امکان خریدنسیه
conceivable
U
امکان پذیر
financial feasibility
U
امکان مالی
defensibility
U
امکان مدافعه
damping power
U
امکان استهلاک
asap
U
به محض امکان
if possible
U
در صورت امکان
cans
U
امکان داشتن
feasibilty
U
امکان پذیری
viability
U
امکان عملی
workable
<adj.>
U
امکان پذیر
executable
<adj.>
U
امکان پذیر
may
U
امکان داشتن
achievable
<adj.>
U
امکان پذیر
practicable
<adj.>
U
امکان پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
امکان پذیر
manageable
<adj.>
U
امکان پذیر
contrivable
<adj.>
U
امکان پذیر
makeable
<adj.>
U
امکان پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
امکان پذیر
optimum
U
بهترین امکان
feasible
<adj.>
U
امکان پذیر
doable
<adj.>
U
امکان پذیر
impossibility
U
امکان ناپذیری
feasible
U
امکان عملی
makable
<adj.>
U
امکان پذیر
canning
U
امکان داشتن
can
U
امکان داشتن
facility
U
امکان وسیله
visibility
U
امکان دید
possibly
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
as may be the case
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
conceivably
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
contingently
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
viability
U
امکان ادامه حیات
possible
U
امکان پذیر میسر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com