English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
charge U مطالبه بها
charges U مطالبه بها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
demand U درخواست مطالبه
demand U مطالبه کردن
demand U مطالبه تقاضا کردن
demand U مطالبه
demanded U درخواست مطالبه
demanded U مطالبه کردن
demanded U مطالبه تقاضا کردن
demanded U مطالبه
demands U درخواست مطالبه
demands U مطالبه کردن
demands U مطالبه تقاضا کردن
demands U مطالبه
claim U مطالبه
claim U مطالبه کردن
claimed U مطالبه
claimed U مطالبه کردن
claiming U مطالبه
claiming U مطالبه کردن
claims U مطالبه
claims U مطالبه کردن
exact U بزور مطالبه کردن
exact U عین به زور مطالبه کردن
exacted U بزور مطالبه کردن
exacted U عین به زور مطالبه کردن
exacts U بزور مطالبه کردن
exacts U عین به زور مطالبه کردن
claimant U مطالبه کننده
unclaimed U مطالبه نشده
unasked U مطالبه نشده ناپرسیده
buyer's option to duble U مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
claim guarantee form U مطالبه پرداخت ضمانتنامه
claim under a guarantee U مطالبه تحت ضمانتنامه
claimable U قابل مطالبه
demand note U مطالبه نامه
demandable U قابل مطالبه
demander U مطالبه کننده
energy demand U مطالبه انرژی
exactable U قابل مطالبه
exaction U مطالبه بزور
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible U خواستنی مطالبه کردنی
omittance is no quit tance U مطالبه نکردن
pray in aid U دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
seller's option to duble U از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
things in action U اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
time deposits U مطالبه نقدی موجل از بانک
to call in U مطالبه کردن
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
undercharge U کم مطالبه کردن از
use and occupation U عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
to make a demand on somebody U مطالبه کردن از کسی
asked <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
claimed <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
demanded <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com