Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
classicality
U
مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
classicalism
U
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
classic
U
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classics
U
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classicists
U
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classicist
U
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classical
U
وابسته به ادبیات باستانی
classicize
U
درزمره ادبیات باستانی
humanist
U
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
delphine classics
U
چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
belles lettres
U
ادبیات
belles letters
U
ادبیات
literature
U
ادبیات
erotica
U
ادبیات عاشقانه
letters
U
کاغذ ادبیات
letter
U
کاغذ ادبیات
literary history
U
تاریخ ادبیات
hagiology
U
ادبیات مقدس
literary
U
ادیب وابسته به ادبیات
sinology
U
مطالعه ادبیات ورسوم چین
humanism
U
نوع دوستی ادبیات وفرهنگ
predicate
U
گزاره
[در دستور زبان]
[ادبیات]
justification
U
مطابقت
justifications
U
مطابقت
sameness
U
مطابقت
correspondence
U
مطابقت
correspondency
U
مطابقت
concord
U
مطابقت
correspondences
U
مطابقت
conformity
U
مطابقت
matches
U
مطابقت
conformability
U
مطابقت
concent
U
مطابقت
match
U
مطابقت
compatibility
U
مطابقت
accordance
U
مطابقت
prettyism
U
اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
evidence of conformity
U
دلیل مطابقت
copy fitting
U
مطابقت کپی
meet
U
مطابقت کردن
comport
U
مطابقت کردن
comported
U
مطابقت کردن
comporting
U
مطابقت کردن
comports
U
مطابقت کردن
match
U
مطابقت کردن
matches
U
مطابقت کردن
legality
U
مطابقت باقانون
legality
U
مطابقت با قانون
meets
U
مطابقت کردن
Edwardian
U
ادبیات و هنر و مد لباس دوران ادوارد هفتم
post classical
U
در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
canonicity
U
مطابقت باقانون شرع
constitutionality
U
مطابقت با قانون اساسی
humanism
U
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
fall in
U
مطابقت کردن موافق شدن
mismatch
U
بهم نخوردن عدم مطابقت
conform
U
مطابقت کردن وفق دادن
agree
U
اشتی دادن مطابقت کردن
agreeing
U
اشتی دادن مطابقت کردن
agrees
U
اشتی دادن مطابقت کردن
conventionality
U
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
conforms
U
مطابقت کردن وفق دادن
conforming
U
مطابقت کردن وفق دادن
conformed
U
مطابقت کردن وفق دادن
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
traditionary
U
باستانی
relic
U
باستانی
gray
U
باستانی
antiquarian
U
باستانی
archaic
<adj.>
U
باستانی
oldest
U
باستانی
relics
U
باستانی
antiquary
U
باستانی
older
U
باستانی
antiquaries
U
باستانی
age-old
U
باستانی
old
U
باستانی
antiques
U
باستانی
antique
U
باستانی
ancient
U
باستانی
age old
U
باستانی
classically
U
باستانی
aramaean
U
زبان باستانی
northman
U
اسکاندیناوی باستانی
norseman
U
اسکاندیناوی باستانی
primers
U
باستانی ابتدایی
classicism
U
سبک باستانی
in ancient times
U
در روزگار باستانی
ancient relics
U
اثار باستانی
primer
U
باستانی ابتدایی
fashionableness
U
توافق بارسم وایین معمول مطابقت باسبک روز
ethiopic
U
زبان باستانی حبشه
Monumental design
U
طرح آثار باستانی
the Classical World
[the Ancient World]
U
جهان باستانی
[تاریخ]
paleograph
U
نسخه خطی باستانی
diplomatics
U
شناسایی خطوط باستانی
avestan
U
زبان باستانی ایران
paleographic
U
وابسته بخطوط باستانی
classical
U
پیرو سبکهای باستانی
in ancient times
U
در اوقات جهان باستانی
Antiquity
U
جهان باستانی
[تاریخ]
primeval
U
بسیار کهن باستانی
agonistical
U
وابسته به مسابقههای باستانی یونان
pelta
U
سپر یونانیان ورومیان باستانی
gaul
U
اهل کشور باستانی گل فرانسوی
veda
U
کتاب مقدس باستانی هند
traditional
U
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
agonistic
U
وابسته به مسابقات باستانی یونان
dorian
U
وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
classicize
U
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
traditionalism
U
سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
doge
U
لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
corinthian
U
اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
reliquary
U
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
dithyramb
U
سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
reliquaries
U
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
persepolis
U
شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
mithra
U
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
phygian
U
فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
catastasis
U
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
Greek Revival
U
[سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Are there any antiquities here?
U
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
objectivism
U
ادبیات و هنر مادی مادی گرایی
Ouroboros
U
نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
standarize
U
با نمونه یا عیار قانونی مطابقت کردن استاندارد کردن
inconformity
U
عدم مطابقت عدم موافقت
Ancient Greece
U
یونان باستانی
[یونان جهان باستان]
purgation
U
روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
pragmatism
U
مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com