English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inviolability U مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
guinea pig U کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
guinea pigs U کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
in all respects U ازهر لحاظ
round and round U ازهر طرف
to all intents and purposes U ازهر لحاظ
in every respect U ازهر لحاظ
diplomatic U دیپلماتیک
people of all ranks U مردم ازهر طبقه
diplomatic privileges U امتیازات دیپلماتیک
diplomatic channels U مجاری دیپلماتیک
diplomatic immunity U مصونیت دیپلماتیک
diplomatic corps U هیات دیپلماتیک
diplomatic relations U روابط دیپلماتیک
ana U ازهر کدام بمقدار مساوی
hang over U اثر باقی ازهر چیزی
rupture of diplomatic relations U قطع روابط دیپلماتیک
diplomatist U کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
privileged U مصون
immundity U مصون
inviolate U مصون
immune U مصون
invioable U مصون
inviolable U مصون
inviolable U مصون ازتعرض
irrefrangible U نگفتنی مصون
infallible U مصون از خطا
immunization U مصون کردن
inviolably U بطور مصون
sacred cow U شخص مصون از انتقاد
immune from disease U مصون از گرفتن ناخوشی
sacred cows U شخص مصون از انتقاد
mithridatize U از اثر زهر مصون کردن
frank U باطل کردن مصون ساختن
infallible U مصون از خطا منزه از گناه
franked U باطل کردن مصون ساختن
franker U باطل کردن مصون ساختن
frankest U باطل کردن مصون ساختن
franks U باطل کردن مصون ساختن
franking U باطل کردن مصون ساختن
encroachment U تعدی
excessive use U تعدی
attack U تعدی
infringing U تعدی
attacks U تعدی
transitivity U تعدی
inbreak U تعدی
attacked U تعدی
oppression U تعدی
injustices U تعدی
injustice U تعدی
incursions U تعدی
incursion U تعدی
extravagances U تعدی
extravagance U تعدی
infringes U تعدی
encroachments U تعدی
intrusion U تعدی
intrusions U تعدی
infringe U تعدی
infringed U تعدی
inroad U تعدی هجوم
trepass U تعدی کردن
wrongful act and misuse U تعدی و تفریط
transitivity principle U اصل تعدی
encroachment and waste U تعدی و تفریط
abusive U تهمت تعدی
oppress U تعدی کردن
aggro U تعدی و تهاجم
do injustice to U تعدی کردن
oppresses U تعدی کردن
oppressing U تعدی کردن
tortious U مبتنی بر تعدی و تفریط
to gain ground U تجاوزکردن تعدی کردن
trespassed U تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
trespassing U تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
trespasses U تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
trespass U تجاوز یا تعدی یا تخطی کردن
envoys U فرستاده
envoi U فرستاده
emissary U فرستاده
missionary U فرستاده
emissaries U فرستاده
sent U فرستاده
missionaries U فرستاده
apostle U فرستاده
envoy U فرستاده
apostles U فرستاده
dunnage U کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
victimised U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimized U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimize U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimises U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimising U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizing U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
gross negligence U تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
ingrate U تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
victimizes U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
parlementaire U فرستاده جنگی
envoys U فرستاده مامور
nunico U فرستاده پاپ
legate U فرستاده پاپ
legates U فرستاده پاپ
opostolic delegate U فرستاده پاپ
forwarded <adj.> <past-p.> U فرستاده شده
envoys U فرستاده سیاسی
delivered <adj.> <past-p.> U فرستاده شده
messengers U فرستاده رسول
messenger U فرستاده رسول
god's messenger U فرستاده خدا
envoy U فرستاده سیاسی
envoy U فرستاده مامور
consigned <adj.> <past-p.> U فرستاده شده
committed <adj.> <past-p.> U فرستاده شده
disdain U اهانت
despite U اهانت
scorning U اهانت
scorned U اهانت
scorn U اهانت
impertinence U اهانت
contumely U اهانت
insolence U اهانت
contempt U اهانت
disdained U اهانت
scorns U اهانت
misprize U اهانت
impertinency U اهانت
disdaining U اهانت
disdains U اهانت
voluntary waste U تعدی و تفریط در عین مستاجره یا ملک موردتصرف
advance ازپیش فرستاده شده
advances U : ازپیش فرستاده شده
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
advancing ازپیش فرستاده شده
envoy extraordiinary U فرستاده فوق العاده
scorned U اهانت کردن
scorning U اهانت کردن
floutingly U ازروی اهانت
scorn U اهانت کردن
baffling U پریشانی اهانت
baffles U پریشانی اهانت
flouts U اهانت کردن
baffled U پریشانی اهانت
baffle U پریشانی اهانت
sniffy U اهانت امیز
scorns U اهانت کردن
flouted U اهانت کردن
hubristic U اهانت امیز
to badmouth U اهانت زدن
humiliatory U اهانت امیز
disrespect U بی حرمتی اهانت
scornful U اهانت امیز
contemptuous U اهانت امیز
disdianful U اهانت امیز
offense U اهانت توهین
flout U اهانت کردن
contumelious U اهانت کننده
contempt og court U اهانت به دادگاه
offenses U اهانت توهین
offence U اهانت توهین
treat with insolence U اهانت کردن به
flouting U اهانت کردن
asperse U اهانت وارداوردن
disdainful U اهانت اور
jus ex injuria non oritur U تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
remittee U گیرنده وجه فرستاده شده
invisible exports U فرستاده هایا صادرات نامحسوس
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
injuriously U بطور اهانت امیز
hubristic U مغرورانه اهانت کننده
No offence! U قصد اهانت ندارم!
offensiveness U اهانت امیزی بدی
offensives U اهانت امیز تهاجمی
offensive U اهانت امیز تهاجمی
offensively U بطور اهانت امیز
No harm meant! U قصد اهانت ندارم!
sniffish U بطور اهانت امیز
trespassing U تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespasses U تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespassed U تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
trespass U تعدی دعوی خسارت در مورد ورودغیر مجاز به ملک خواهان
wirephoto U عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
contempt of court U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
contempt [criminal offence] U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
smear word U عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
scoff U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
That's a bit much! <idiom> U این اهانت است ! [اصطلاح روزمره]
scoffing U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffed U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
Things can't remain this way. <idiom> U این اهانت است ! [اصطلاح روزمره]
scoffs U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
contumeliously U ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
shop drawing U نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
work drawing U نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
to look at somebody with contempt U به کسی با اهانت [تحقیر آمیز] نگاه کردن
spot pass U پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
wastes U تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
waste U تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
embassies U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassy U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
answers U سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com