English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
confiscate U مصادره حراج
confiscates U مصادره حراج
confiscating U مصادره حراج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
puffer U کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
confiscator U مصادره گر
expropriation U مصادره
impressment U مصادره
seizing U مصادره
forfeiture U مصادره
confiscation U مصادره
sequestrate U مصادره
sequestration U مصادره
fine U مصادره کردن
fined U مصادره کردن
confiscate U مصادره کردن
finest U مصادره کردن
confiscates U مصادره کردن
essentials U مصادره کردن
essential U مصادره کردن
confiscating U مصادره کردن
confiscation U مصادره یا ضبط
call into requisition U به مصادره گرفتن
put into requisition U به مصادره گرفتن
confiscation of property U مصادره مال
sequester U مصادره کردن
imprest U مصادره مساعده
requisitions U بازگرفتن مصادره کردن
requisitioning U بازگرفتن مصادره کردن
requisitioned U بازگرفتن مصادره کردن
requisition U بازگرفتن مصادره کردن
confiscating U مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
confiscation U مصادره و ضبط توسط دولت
confiscates U مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
confiscate U مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
impressmeat U مصادره وادارسازی بخدمت لشکری یادریایی
conscription of wealth U مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
bazaar U حراج
sale by auction U حراج
public sale U حراج
licit U حراج
auctioning U حراج
sales U حراج
sale U حراج
auctions U حراج
outlets U حراج
outlet U حراج
auction U حراج
auctioned U حراج
outcry U حراج مزایده
confiscating U حراج کردن
outcries U حراج مزایده
resale U حراج مجدد
sale price U قیمت حراج
to sell or pat up at a U حراج کردن
to put up to a U حراج کردن
dutch auction U حراج هلندی
to sell by a U حراج کردن
confiscate U حراج کردن
auctioneer U حراج کننده
auctioneers U حراج گذار
auctioneer U متصدی حراج
confiscates U حراج کردن
auctioneers U متصدی حراج
auctioneers U حراج کننده
sell by auction U حراج کردن
auctioneer U دلال حراج
bids U پیشنهاد حراج
auctioneer U حراج گذار
bid U پیشنهاد حراج
auctioneers U دلال حراج
hammered U چوب حراج خوردن
salvaged U حراج کردن حراجی
salvages U حراج کردن حراجی
pileferable U اقلام قابل حراج
reserve price U قیمت پایه در حراج
salvaging U حراج کردن حراجی
sale by auction U فروش به وسیله حراج
article of roup U اموال مورد حراج
pilefered shipment U کالای حراج شده
auction sale U فروش به وسیله حراج
bidders U پیشنهاد دهنده در حراج
hammers U چوب حراج خوردن
hammer U چوب حراج خوردن
salvage U حراج کردن حراجی
bidder U پیشنهاد دهنده در حراج
auction of rug U حراج و مزایده فرش
privateer U کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
auction U حراج کردن بمزایده گذاشتن
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
white sale <idiom> U حراج حوله ،پارچه کتان
auctioned U حراج کردن بمزایده گذاشتن
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
pilefered shipment U کالای فرسوده حراج شده
auctions U حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioning U حراج کردن بمزایده گذاشتن
bill of attainder U لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
rummage sale U حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
auction house U شرکی کهکارش برگزار کردن حراج باشد
auction sale without reserve U فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
commandeers U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
condemnations U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
gavels U چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
confiscating U توقیف کردن مصادره کردن
confiscate U توقیف کردن مصادره کردن
confiscates U توقیف کردن مصادره کردن
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com