Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
muslinet
U
مشمش کلفت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
white book muslin
U
مشمش
cable weft
U
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
housemaids
U
کلفت
burly
U
کلفت
labrose
U
لب کلفت
handmaidens
U
کلفت
handmaiden
U
کلفت
chambermaids
U
کلفت
chambermaid
U
کلفت
ladys maid
U
کلفت
maidservant
U
کلفت
charwomen
U
کلفت
handmaid
U
کلفت
femme de chambre
U
کلفت
chamberer
U
کلفت
stocky
U
کلفت
stockiest
U
کلفت
stockier
U
کلفت
molls
U
کلفت
moll
U
کلفت
hand maid
U
کلفت
woman
U
کلفت
biddy
U
کلفت
blobber
U
کلفت
bonne
U
کلفت
chamber maid
U
کلفت
charwoman
U
کلفت
thickest
U
کلفت
housemaid
U
کلفت
trull
U
کلفت
tirewoman
U
کلفت
swabber
U
کلفت
servant maid
U
کلفت
thick
U
کلفت
thicker
U
کلفت
heavy-set
U
کت و کلفت
squatty
U
کلفت
roughneck
U
گردن کلفت
hawsers
U
طناب کلفت
ancilla
U
پیشخدمت زن کلفت
thick warp
U
نخ تار کلفت
baryphonia
U
کلفت صدایی
thick weft
U
نخ پود کلفت
odalisque
U
کلفت یا صیغه
hawser
U
طناب کلفت
ruffians
U
گردن کلفت
ruffian
U
گردن کلفت
girls
U
دوشیزه کلفت
doubling
U
کلفت ریسی
pachydermatous
U
پوست کلفت
moppy
U
کلفت بلند
junk board
U
مقوای کلفت
stiff necked
U
گردن کلفت
inspissate
U
کلفت کردن
incrassate
U
کلفت شدن
incrassate
U
کلفت کردن
hoodman blind
U
گردن کلفت
heavyset
U
کلفت زمخت
poutingly
U
لب کلفت کنان
stodgy
U
گردن کلفت
gold foil
U
زرورق کلفت
thick skinned
U
پوست کلفت
parlour maid
U
کلفت سرمیز
box coat
U
پالتوی کلفت
bondwoman
U
کلفت زرخرید
girl
U
دوشیزه کلفت
impassive
U
پوست کلفت
thicken
U
کلفت ترشدن
thicken
U
کلفت کردن
blunts
U
کلفت کردن
blunting
U
کلفت کردن
thick-skinned
U
پوست کلفت
dumpy
U
گردن کلفت
bluntest
U
کلفت کردن
blunter
U
کلفت کردن
blunted
U
کلفت کردن
blunt
U
کلفت کردن
plank
U
تخته کلفت
pachydrmatous
U
پوست کلفت
thickset
U
تنگ کلفت
thickened
U
کلفت کردن
thickening
U
کلفت سازی
thickens
U
کلفت ترشدن
waitress
U
ندیمه کلفت
waitresses
U
ندیمه کلفت
yaks
U
گاومیش دم کلفت
yak
U
گاومیش دم کلفت
thickens
U
کلفت کردن
thickened
U
کلفت ترشدن
snub
U
کلفت وکوتاه سرزنش
snubbed
U
کلفت وکوتاه سرزنش
lumpy
U
کلفت ناهنجار تودهای
thugs
U
قاتل گردن کلفت
thug
U
قاتل گردن کلفت
snubbing
U
کلفت وکوتاه سرزنش
bullying
U
گردن کلفت گوشت
snubs
U
کلفت وکوتاه سرزنش
bullied
U
گردن کلفت گوشت
pachyder mata
U
جانوران پوست کلفت
bullies
U
گردن کلفت گوشت
bully
U
گردن کلفت گوشت
ruffianly
U
گردن کلفت وحشی
indurate
U
پوست کلفت کردن
marchionesses
U
نوعی گلابی کلفت
marchioness
U
نوعی گلابی کلفت
lumpiest
U
کلفت ناهنجار تودهای
fly line
U
ریسمان کلفت ماهیگیری
lumpier
U
کلفت ناهنجار تودهای
pachyderm
U
جانور پوست کلفت
pachyderms
U
جانور پوست کلفت
heavyset
U
چهارشانه کلفت وکوتاه
hyperostosis
U
کلفت شدگی استخوان
moreen
U
پارچه کلفت پردهای
stick glove
U
دستکش کلفت دروازه بان
butch
U
مرد یا پسر گردن کلفت
ancillary
U
مستخدم بومی مربوط به کلفت
deep mouthed
U
دارای صدای درشت و کلفت
chunks
U
تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
boat rod
U
چوب کلفت ماهیگیری با قایق
nappies
U
کلفت و پرزدار خواب دار
pachydrmatous
U
ادم پوست کلفت و بیرگ
parlormaid
U
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
nappy
U
کلفت و پرزدار خواب دار
chunk
U
تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
beefcake
U
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
belly
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
muscleman
U
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
bellies
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
meathead
U
آدم گردن کلفت
[اصطلاح روزمره]
senile keratosis
U
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
grego
U
جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
pea jacket or coat
U
جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
barreled shaft
U
میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
fearnought
U
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
grossed
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barrels
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
grosser
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
chest protector
U
لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
cable
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
petersham
U
یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller
U
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard
U
مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com