Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
adrenal
U
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
liquefacient
U
عامل موجب ترشح ترشح کننده
nephrogenic
U
ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hot
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter
U
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
suppuration
U
ترشح ریم ترشح چرک
formant
U
مشتق
paronym
U
مشتق
anti derivative
U
ضد مشتق
parasyntetic
U
مشتق
paronymous
U
مشتق
offshoots
U
مشتق
offshoot
U
مشتق
derivative
U
مشتق
derivatives
U
مشتق
all-
U
کلیه
kidneys
U
کلیه
all
U
کلیه
kidney
U
کلیه
reins
U
کلیه ها
formative
U
کلمه مشتق
spiritous
U
مشتق ازالکل
to d. itself
U
مشتق شدن
silicic
U
مشتق از سیلیس
second derivative
U
مشتق دوم
denominators
U
مشتق کننده
differentiate
U
مشتق گرفتن
differentiates
U
مشتق گرفتن
differentiating
U
مشتق گرفتن
calcic
U
مشتق ازاهک
parasyntetic
U
مشتق و مرکب
parial derivative
U
مشتق جزئی
denominator
U
مشتق کننده
diphyletic
U
مشتق از دو نیا
deriving
U
مشتق شده از
deriving
U
مشتق کردن
derivations
U
مشتق گیری
derives
U
مشتق شده از
derives
U
مشتق کردن
branches
U
مشتق شدن
derive
U
مشتق شده از
derive
U
مشتق کردن
derivation
U
مشتق گیری
differential equations
U
معادلات مشتق
differentiation
U
مشتق گیری
branch
U
مشتق شدن
autologous
U
مشتق از خود
derived field
U
فیلد مشتق
differentiator
U
مشتق گیر
entireforce
U
کلیه قوا
entireforce
U
کلیه نیرو
floating kidney
U
کلیه متحرک
all hands
U
کلیه پرسنل
all men
U
کلیه مردم
nephroptosis
U
کلیه متحرک
nephralgia
U
قولنج کلیه
all arms
U
کلیه نیروها
reniform
U
شبیه کلیه
renal calculus
U
ریگ کلیه
renal gravel
U
ریک کلیه
renal
U
وابسته به کلیه ها
renal gravel
U
حصات کلیه
paranephric
U
مجاور کلیه
reniform
U
کلیه مانند
secretion
U
ترشح
leakages
U
ترشح
leakage
U
ترشح
sprinkles
U
ترشح
transudation
U
ترشح
splashing
U
ترشح
splashes
U
ترشح
flux
U
ترشح
splash
U
ترشح
transudate
U
ترشح
sprinkled
U
ترشح
spluttering
U
ترشح
spraying
U
ترشح
spluttered
U
ترشح
splutter
U
ترشح
sprayed
U
ترشح
spatter
U
ترشح
sprays
U
ترشح
spattered
U
ترشح
spattering
U
ترشح
splutters
U
ترشح
spatters
U
ترشح
sprinkle
U
ترشح
spray
U
ترشح
transpiration
U
ترشح
Y'
U
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
Y prime
U
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
romanesque
U
مشتق از زبان لاتین
deverbative
U
مشتق شده از فعل
adscititious
U
مشتق از عامل خارجی
patronymic
U
مشتق از نام پدر
partial derivative
U
مشتق پاره ای
[ریاضی]
second derivative
U
مشتق مرتبه دوم
partial derivative
U
مشتق جزیی
[ریاضی]
analysis
U
مشتق وتابع اولیه
ornis
U
کلیه مرغان یک سرزمین
reins
U
محل کلیه در بدن
tenantary
U
کلیه مستاجرین یک ملک
azoth
U
علاج کلیه دردها
against all risks
U
در براب کلیه خطرات
paranephros
U
غده روی کلیه
splutter
U
ترشح کردن
splattered
U
ترشح کردن
secreting
U
ترشح کردن
spoondrift
U
ترشح امواج
internal secretion
U
ترشح درونی
anuria
U
قطع ترشح
splatters
U
ترشح کردن
splattering
U
ترشح کردن
jakes
U
ترشح مدفوع
secretes
U
ترشح کردن
brights disease
U
ترشح بول
spluttering
U
ترشح کردن
spluttered
U
ترشح کردن
sprinkled
U
ترشح کردن
splutters
U
ترشح کردن
sprinkles
U
ترشح کردن
galactopoiesis
U
ترشح شیر
secrete
U
ترشح کردن
splashy
U
دارای ترشح
he was splashed all over
U
سرتا پا ترشح شد
splatter
U
ترشح کردن
secreted
U
ترشح کردن
sprinkle
U
ترشح کردن
splashes
U
دارای ترشح
spattered
U
ترشح کردن
splash
U
ترشح کردن
splash
U
دارای ترشح
splashing
U
صدای ترشح
spatter
U
ترشح کردن
salivation
U
ترشح بزاق
splashes
U
صدای ترشح
splashes
U
ترشح کردن
secretionary
U
ترشح کننده
spattering
U
ترشح کردن
discharge
U
ترشح کردن
splash
U
صدای ترشح
splashing
U
دارای ترشح
plash
U
ترشح کردن
actescence
U
ترشح شیر
discharges
U
انفصال ترشح
splashing
U
ترشح کردن
spatters
U
ترشح کردن
discharges
U
ترشح کردن
discharge
U
انفصال ترشح
deverbative
U
بصورت مشتق استعمال شده
differentiable function
U
تابع مشتق پذیر
[ریاضی]
differential equation
U
معادله متغیر مشتق چیزی
deriving
U
نتیجه گرفتن مشتق شدن
derives
U
نتیجه گرفتن مشتق شدن
derive
U
نتیجه گرفتن مشتق شدن
matronymic
U
اسم مشتق ازطرف مادر
chronic renal disease
[CRD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
Chronic kidney disease
[CKD]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
syngraph
U
سندی که به مهر و امضا کلیه
the t. population
U
کلیه جمعیت همه مردم
The ship and all its crew were lost .
U
کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
kidney stone
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
all available
U
کلیه توپخانه حاضر به تیر
renal calculus
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
demesne
U
کلیه زمین مایملک یک شخص
nephrolith
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
disclaim all liability
U
کلیه بدهیها را انکار کردن
chronic kidney failure
[CKF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
chronic renal failure
[CRF]
U
نارسایی مزمن کلیه
[پزشکی]
the total population
U
تمامی نفوس کلیه جمعیت
liquefacient
U
مایع ترشح کننده
salivates
U
بزاق ترشح کردن
salivating
U
بزاق ترشح کردن
agalactia
U
قلت ترشح شیر
salivated
U
بزاق ترشح کردن
lactogenic
U
موجب ترشح شیر
lactate
U
شیر ترشح کردن
salivate
U
بزاق ترشح کردن
anuria
U
نقص در ترشح ادرار
pyosis
U
ترشح ریم چرک
actescent
U
ترشح کننده شیر
agalaxy
U
قلت ترشح شیر
potash
U
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
phonrtic drill
U
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
kiosks
U
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
thallium
U
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
kiosk
U
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
chains
U
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain
U
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
tartarous
U
دردی شکل مشتق از درده شراب
denominative
U
مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
embryonic membrane
U
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
flora
U
کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
fauna
U
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
To sweep the board .
U
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
nephrosis
U
بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
tenantry
U
اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
avifauna
U
کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
adrenocortical
U
وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com