English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
observability U مشاهده پذیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cold working U شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
observations U مشاهده
observantion U مشاهده
observation U مشاهده
seeing U مشاهده
course line shot U مشاهده در خط
beheld U مشاهده کرده
observer U مشاهده کننده
sees U مشاهده کردن
see U مشاهده کردن
unseen U مشاهده نشده
observational U مبنی بر مشاهده
faculty of observation U قوه مشاهده
observes U مشاهده کردن
observed U مشاهده کردن
perceive U مشاهده کردن
observe U مشاهده کردن
perceived U مشاهده کردن
perceives U مشاهده کردن
beholds U مشاهده کردن
beholding U مشاهده کردن
behold U مشاهده کردن
perceiving U مشاهده کردن
twing U مشاهده کردن
observing U مشاهده کردن
beheld U مشاهده شده
objective U قابل مشاهده
objectives U قابل مشاهده
apperceive U مشاهده کردن
animadversion U مراقبت مشاهده
perceptivity U قوه مشاهده
ovservation U قوه مشاهده
observational techniques U فنون مشاهده
observation error U خطای مشاهده
naturalistic observation U مشاهده طبیعی
observers U مشاهده کننده
participant observation U مشاهده توام با مشارکت
perceivable U مشاهده کردنی دیدنی
participant observer U مشاهده گر شرکت کننده
ovservation U مشاهده رصد کردن
perception of an object U مشاهده یا دیدن چیزی
perceptiveness U بینایی قوه مشاهده
observed score U نمره مشاهده شده
observed frequency U بسامد مشاهده شده
imperceptibly U بطور غیرقابل مشاهده
sight the anchor U مشاهده کردن لنگر
observable quantity U کمیت مشاهده پذیر
indiscernibly U بطور غیرقابل مشاهده
empirically U از روی مشاهده و تجربه
perceptions U مشاهده قوه ادراک
observational error U خطای مشاهده [ریاضی]
imperceptible U غیر قابل مشاهده
spots U مشاهده کردن گلوله ها
spot U مشاهده کردن گلوله ها
history U صفحاتی که مشاهده شده
histories U صفحاتی که مشاهده شده
a posteriori U مبنی بر تجربه و مشاهده
perception U مشاهده قوه ادراک
identifies U مشاهده کردن شناسایی کنید
identified U مشاهده کردن شناسایی کنید
reviewing U مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviewed U مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
review U مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
identifying U مشاهده کردن شناسایی کنید
identify U مشاهده کردن شناسایی کنید
imperceptibility U غیر قابل مشاهده بودن
reviews U مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
see for oneself U از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
confucion symbols U علاپم کنفسیون که صرفا در فرش چین مشاهده می شود
incidental images U تصویرهایی که مشاهده انهانتیجه تاثیراتی است که ازچشم ناپدیدگشته اند
periscopes U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscope U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
homosphere U قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
hidden U پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
water absorption U آب پذیری
pliability U خم پذیری
deliquescence U نم پذیری
bass response U بم پذیری
Internet U جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
system follow up U ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
magnetization curve U خم مغناطیس پذیری
extensibility U گسترش پذیری
flexibtlity U انعطاف پذیری
fabllibility U لغزش پذیری
transferability U انتقال پذیری
negotiability U انتقال پذیری
expansiveness U انبساط پذیری
paramagnetic susceptibility U پارامغناطیس پذیری
educability U اموزش پذیری
finitude U پایان پذیری
feasibilty U امکان پذیری
opposability U مقابله پذیری
fatigueability U خستگی پذیری
fusibility U گداز پذیری
emotionality U تهییج پذیری
excitability U تحریک پذیری
expandability U بسط پذیری
mutabilty U تغییر پذیری
mutability U تغییر پذیری
movableness U جنبش پذیری
intolerableness U تحمل نا پذیری
insatiability U سیری نا پذیری
infusibility U گداز نا پذیری
inflammability U اشتعال پذیری
inexhaustibility U پایان نا پذیری
indocility U تعلیم نا پذیری
indefeasibility U فسخ نا پذیری
incontrovertibility U بحث نا پذیری
extenibility U کشش پذیری
impressionability U تاثیر پذیری
improvability U بهبود پذیری
justifiability U توجیه پذیری
lability U تغییر پذیری
modifiability U تغییر پذیری
miscibility U امتزاج پذیری
mensurability U پیمایش پذیری
generalizability U تعمیم پذیری
extensibility U توسعه پذیری
maintainability U نگهداشت پذیری
hereditability U وراثت پذیری
magnetization U مغناطیس پذیری
magnetic susceptibility U مغناطیس پذیری
livability U زیست پذیری
flammability U اشتعال پذیری
solubility U انحلال پذیری
serviceability U تعمیر پذیری
separability U تفکیک پذیری
self acceptance U خویشتن پذیری
selectivity U گزینش پذیری
scalability U مقیاس پذیری
reversibility U برگشت پذیری
reversibility U بازگشت پذیری
removability U عزل پذیری
reflexivity U انعکاس پذیری
reflexivity U بازتاب پذیری
reflexibility U انعکاس پذیری
submissiveness U سلطه پذیری
suggestibility U تلقین پذیری
westernization U غرب پذیری
versatility U تطبیق پذیری
verifiability U اثبات پذیری
transmissivity U فرافرست پذیری
transitivity U سرایت پذیری
transitivity U انتقال پذیری
tenability U دفاع پذیری
tangib U لمس پذیری
suspensive U اندروا پذیری
reflectivity U بازتاب پذیری
reflectability U بازتاب پذیری
persuasibility U ترغیب پذیری
permeance U نفوذ پذیری
permeability curve U خم نفوذ پذیری
permeability curve U خم مغناطیس پذیری
permeability U تراوش پذیری
permeability U نفوذ پذیری
permeability U نشت پذیری
perishableness U فساد پذیری
perishableness U فنا پذیری
perfectibility U کمال پذیری
perceptibility U ادراک پذیری
penetrance U نفوذ پذیری
penetrability U نفوذ پذیری
passibility U تالم پذیری
perviousness U تراوش پذیری
pi accepting U قدرت پی پذیری
reconcilability U اصلاح پذیری
reactivity U واکنش پذیری
ponderability U سنجش پذیری
polarizability U قطبش پذیری
pliancy U انحناء پذیری
pliability U خمش پذیری
plastisity U اندام پذیری
plasticity U انعطاف پذیری
plasticity U قالب پذیری
plasticity U شکل پذیری
plasticity U اندام پذیری
pardonableness U امرزش پذیری
chromaticity U رنگ پذیری
sociability U معاشرت پذیری
capacitance U برق پذیری
c U برق پذیری
belongingness U تعلق پذیری
b h cure U خم مغناطیس پذیری
availablity U دسترس پذیری
autia U هنجار پذیری
associativity U شرکت پذیری
vulnerability U اسیب پذیری
submission U سلطه پذیری
cleavages U شکافت پذیری
cleavage U شکافت پذیری
compressibility U تراکم پذیری
sociability U جامعه پذیری
commutativity U جابجایی پذیری
commutability U تخفیف پذیری
commutability U تبدیل پذیری
communicability U ارتباط پذیری
comention U هنجار پذیری
combinability U ترکیب پذیری
applicability U کاربرد پذیری
absorbency U جذب پذیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com