English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ground track U مسیر زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
predial or prae U زمینی
tumbling U زمینی
earthly U زمینی
landed a U زمینی
territorial U زمینی
sublunar U زمینی
terrene U زمینی
terraneous U زمینی
subaerial U رو زمینی
sublunary U زمینی
sub astral U زمینی
tellurian U زمینی
terrestrial U زمینی
earth-bound U زمینی
agrarian U زمینی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
gulleys U دالان زمینی
tater U سیب زمینی
gullies U دالان زمینی
gully U دالان زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
mail gram U پست زمینی
armies U نیرو زمینی
terrain return U اکوی زمینی
ground force U نیروی زمینی
army U نیرو زمینی
terraqueous U زمینی ودریایی
terrestrial refraction U شکست زمینی
tellurian matter U ماده زمینی
potato U سیب زمینی
murphy U سیب زمینی
monkey nut U بادام زمینی
earth nut U بادام زمینی
suberranean U زیر زمینی
antenna ground U انتن زمینی
earth antenna U انتن زمینی
subterraneous U زیر زمینی
ground antenna U انتن زمینی
perigee U حضیض زمینی
groundnuts U بادام زمینی
groundnut U بادام زمینی
landmine U مین زمینی
overland mail U پست زمینی
potatoes U سیب زمینی
apogee U اوج زمینی
landmines U مین زمینی
praties U سیب زمینی
army attache U وابسته زمینی
graze burst U ترکش زمینی
ground position U ایستگاه زمینی
ground position U موقعیت زمینی
ground return U بازتاب زمینی
ground return U برگشت زمینی
ground speed U سرعت زمینی
terrestrial U وضعیت زمینی
standard lamps [British] U آباژورهای زمینی
floor lamps [American] U آباژورهای زمینی
standard lamp [British] U آباژور زمینی
floor lamp [American] U آباژور زمینی
ground surveillance U مراقبت زمینی
army general staff U ستادنیروی زمینی
ground observer U دیدبان زمینی
ground observation U دیدبانی زمینی
ground circuit U مدار زمینی
ground control U کنترل زمینی
peanuts U پسته زمینی
peanuts U بادام زمینی
peanut U پسته زمینی
peanut U بادام زمینی
ground fire U تیر زمینی
earthy U زمینی دنیوی
ground forces U نیروی زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
ground liaison U رابط زمینی
bonus pass U پاس زمینی
ground nut U بادام زمینی
ground surveillance U تجسس زمینی
ground wave U موج زمینی
ground waves U امواج زمینی
hypogean U زیر زمینی
infernal regions U دیارزیر زمینی
land force n U نیروی زمینی
groundling U گیاه زمینی
hypogeal U زیر زمینی
army forces U نیروهای زمینی
hypogeous U زیر زمینی
land combat U نبرد زمینی
land forces U نیروی زمینی
land tail U بنه زمینی
floor lamp U اباژور زمینی
land mine U مین زمینی
crispest U سیب زمینی برشته
telluric U دارای تلوریوم زمینی
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
chipmunk U موش خرمای زمینی
ground survey U نقشه برداری زمینی
subways U راه زیر زمینی
latitude band U نوار عرضی زمینی
table water U سفره اب زیر زمینی
mashed potatoes U پوره سیب زمینی
crisp U سیب زمینی برشته
land tail U باقیمانده زمینی یکان
land carriage U بار کشی زمینی
kidney potato U سیب زمینی سرخ
dower U سوراخ زیر زمینی
army U ارتش نیروی زمینی
crisps U سیب زمینی برشته
armies U ارتش نیروی زمینی
tellurous U دارای تلوریوم زمینی
crisper U سیب زمینی برشته
jerusalem a U سیب زمینی ترشی
tumbler U ژیمناست زمینی کار
tumblers U ژیمناست زمینی کار
potatoes U انواع سیب زمینی
rhizmatous U مانندساقه زیر زمینی
peanut butter U خمیر بادام زمینی
sweet potatoes U سیب زمینی شیرین
sweet potato U سیب زمینی شیرین
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
ground visibility U میزان دید زمینی
field survey U نقشه برداری زمینی
pignut U یکنوع بادام زمینی
landmark U علامت مشخصه زمینی
subways U ترن زیر زمینی
subway U ترن زیر زمینی
grounded primary U مدار ورودی زمینی
potato U انواع سیب زمینی
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
landmarks U علامت مشخصه زمینی
terrestrial U زمینی مربوط به زمین
subterranean roots U ریشههای زیر زمینی
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
ground power unit U واحد قدرت زمینی
groundwater U ابهای زیر زمینی
geocentric latitude U عرض جغرافیایی زمینی
department of the army U وزارت نیروی زمینی
secretary of the army U وزیر نیروی زمینی
rootstock U ساقه زیر زمینی
geomorphic U شبیه بزمین زمینی
subway U راه زیر زمینی
undercroft U اتاق زیر زمینی
army base U پایگاه نیروی زمینی
hotpot U آبگوشت سیب زمینی
gnome U جنی زیر زمینی
gnomes U جنی زیر زمینی
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
army post office U پستخانه نیروی زمینی
army reserve U احتیاط نیروی زمینی
hotpots U آبگوشت سیب زمینی
ground loom U دار زمینی [قالی]
potato salad U سالاد سیب زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
army corps U سپاههای نیروی زمینی
army depot U امادگاه نیروی زمینی
army aviator U خلبان نیروی زمینی
task group U گروه ماموریت زمینی
survey U نقشه برداری زمینی
asphaltum U قیر زمینی اسفالت
army staff U ستاد نیروی زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com