English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
line of sight U مسیر دید در نقشه برداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
line offset method U روش نقشه برداری از یک مسیر منحنی
Other Matches
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
land surveying U نقشه برداری
topography U نقشه برداری
surveys U نقشه برداری
survey U نقشه برداری
surveying U نقشه برداری
surveyed U نقشه برداری
mapping U نقشه برداری
tacheometer U دوربین نقشه برداری
surveying polygon U شبکه نقشه برداری
topographical surveying U نقشه برداری ارتفاعی
flying levels U خط تراز نقشه برداری
surveyor's staff U ژالون نقشه برداری
surveying instrument U الات نقشه برداری
surveys U نقشه برداری زمینی
field survey U نقشه برداری زمینی
surveying error U خطای نقشه برداری
surveyers notebook U دفتر نقشه برداری
surveyed U نقشه برداری زمینی
surveying insatrument U اسباب نقشه برداری
survey U نقشه برداری زمینی
surveying U نقشه برداری ممیزی
leveling staff U ژالون نقشه برداری
survey control U کنترل نقشه برداری
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
stencil plate U الگوی نقشه برداری
chain survey U نقشه برداری زنجیری
aerial survey U نقشه برداری هوایی
survey land U نقشه برداری زمین
mapping U نقشه برداری کردن
surveying U مساحی نقشه برداری
ground survey U نقشه برداری زمینی
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
survey control U سیستم کنترل نقشه برداری
alidade U یکی از وسایل نقشه برداری
back sight U دید عقب در نقشه برداری
survey control U نقطه کنترل نقشه برداری
connection survey U نقشه برداری منطقه ربط
sight front U دید جلو در نقشه برداری
gunter's chain U متر فلزی نقشه برداری
relief U نقشه برداری عوارض زمین
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
assumed orientation U توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
tribrach U گهواره نصب دوربین نقشه برداری
geodetic control U نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
triangulation survey U نقشه برداری به روش مثلث بندی
triangulation U روش مثلث بندی در نقشه برداری
hypsography U نقشه برداری از کوه هاوارتفاعات زمین
surveyed chart U طرح تیر نقشه برداری شده
hydrography U نقشه برداری از ابهای روی زمین
chorography U نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
master plot U نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
plane table U سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
reticle U تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
intermediate sight U توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
long base method U روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
stadia points U تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
survey information center U مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
geodetic surveying U تعیین شکل وابعاد زمین ازطریق نقشه برداری
traingulation U تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
cadastral surveys U عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
approach chart U نقشه مسیر فرود
selenodetic U امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
horizontal control U کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
air plot U رسم مسیر هواپیما در روی نقشه
aeronautical plotting chart U نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
bench mark U نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
plotting chart U نقشه ثبت و رسم مسیر حرکت ناو
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
expansion path U مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
plotting board U صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
constant of the cone U زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
bessel method U پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
lambert projection U سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
embodiment U در برداری
decerebration U مخ برداری
vectors U برداری
vector U برداری
arrow diagram U نمودار برداری
vector field U میدان برداری
vector display U نمایش برداری
vector diagram U نمودار برداری
decerebellation U مخچه برداری
vector analysis U تحلیل برداری
vector power U توان برداری
gaud U کلاه برداری
vector processor U پردازنده برداری
denervation U عصب برداری
rip-off U کلاه برداری
rip-offs U کلاه برداری
vector quantity U کمیت برداری
deafferentation U اوران برداری
vector quantities U اندازههای برداری
vector product U حاصلضرب برداری
vectored interrupt U وقفه برداری
cannibalization U قطعه برداری
resultant U جمع برداری
vectorical angle U زاویه برداری
weight lifting U وزنه برداری
biopsy U بافت برداری
vector pair U زوج برداری
ovariectomy U تخمدان برداری
operation U بهره برداری
swindles U کلاه برداری
lobectomy U قطعه برداری
duplicate U نسخه برداری
subordination U فرمان برداری
decoding U رمز برداری
duplicated U نسخه برداری
duplicates U نسخه برداری
duplicating U نسخه برداری
swindled U کلاه برداری
swindle U کلاه برداری
stripping U قالب برداری
exploitation U بهره برداری
metal cutting U براده برداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com