Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
graveyard
U
مسیری که کسب امتیاز خوب روی ان مشکل است
graveyards
U
مسیری که کسب امتیاز خوب روی ان مشکل است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ScanDisk
U
که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
straw that breaks the camel's back
<idiom>
U
مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
dashes
U
مسیری را ادامه دادن
dashed
U
مسیری را ادامه دادن
dash
U
مسیری را ادامه دادن
cheesecakes
U
مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
drag hunt
U
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
cheesecake
U
مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
bowling alleys
U
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
bowling alley
U
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
bazer
U
سوارکاری که درکنار گاومیراند و او را در مسیری قرار میدهد تا گاوباز بهتربتواند روی ان بپرد
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
adjacent
U
دو گرهای که توسط مسیری به هم وصل اند که هیچ گره دیگری به آن وصل نیست
tracked
U
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
track
U
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
tracks
U
در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
The real problem is not whether machines think but whether men do.
U
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
problem
U
مشکل
difficult
U
مشکل
problems
U
مشکل
uphill
U
مشکل
jigsaws
U
مشکل
scarc ely
U
مشکل
jigsaw
U
مشکل
quandary
U
مشکل
quandaries
U
مشکل
up the creek
<idiom>
U
به مشکل برخودن
in a bind
<idiom>
U
به مشکل افتادن
ill-
U
مشکل سخت
solution
U
پاسخ یک مشکل
ill
U
مشکل سخت
hard to please
U
مشکل پسند
floorer
U
سوال مشکل
in a jam
<idiom>
U
مشکل داشتن
off the hook
<idiom>
U
دورشدن از مشکل
solutions
U
پاسخ یک مشکل
deep water
<idiom>
U
مشکل سخت
ills
U
مشکل سخت
fun and games
<idiom>
U
وفیفه مشکل
finically
U
مشکل پسندانه
finicality
U
مشکل پسندی
have a time
<idiom>
U
به مشکل بر خوردن
head above water
<idiom>
U
آشکاری مشکل
kick up a fuss
<idiom>
U
به مشکل بر خوردن
feeding problem
U
مشکل تغذیه
hardly
U
مشکل بزحمت
problem identification
U
بازشناسی مشکل
miminy piminy
U
مشکل پسند
fastidious
U
مشکل پسند
open sesame
U
مشکل گشا
harder
U
مشکل شدید
picksome
U
مشکل پسند
hardest
U
مشکل شدید
hard
U
مشکل شدید
defect description
U
توضیح مشکل
description of error
U
توضیح مشکل
error description
U
توضیح مشکل
fault description
U
توضیح مشکل
bisexuals
U
خنثی مشکل
bisexual
U
خنثی مشکل
knot
U
مشکل عقده
flawless
<adj.>
U
بدون مشکل
sound
<adj.>
U
بدون مشکل
impeccable
<adj.>
U
بدون مشکل
exquisite taste
U
مشکل پسندی
f.in taste
U
مشکل پسند
faultless
<adj.>
U
بدون مشکل
What's the problem?
U
مشکل کجاست؟
immaculate
<adj.>
U
بدون مشکل
fastidiousness
U
مشکل پسندی
knots
U
مشکل عقده
free from error
<adj.>
U
بدون مشکل
to put the a. in the helve
U
مشکل یامعمائی را حل کردن
problem child
U
کودک مشکل افرین
unhandy
U
مشکل بدست امده
to resolve a doubt
U
حل مشکل یاشبهه کردن
raise eyebrows
<idiom>
U
ایجاد مشکل و زحمت
Gordian knot
U
مشکل معما مانند
resource person
U
فرد مشکل گشا
Gordian knots
U
مشکل معما مانند
problem behavior
U
رفتار مشکل افرین
mystification
U
مشکل وپیچیده سازی
mooney problem checklist
U
مشکل سنج مونی
can of worms
<idiom>
U
مشکل پیچیده وسردرگم
through the mill
<idiom>
U
تجربه شرایط مشکل
solve
U
یافتن پاسخ یک مشکل
calculation
U
پاسخ به یک مشکل در ریاضی
end
U
در انتها یا پس از چندین مشکل
ended
U
در انتها یا پس از چندین مشکل
ends
U
در انتها یا پس از چندین مشکل
catastrophic error
U
خطا یا مشکل در کل سیستم
solving
U
یافتن پاسخ یک مشکل
turn tail
<idiom>
U
فرار از خطر یا مشکل
solves
U
یافتن پاسخ یک مشکل
solved
U
یافتن پاسخ یک مشکل
in the doghouse
<idiom>
U
مشکل پیدا کردن با
in a world of one's own
<idiom>
U
مشکل عمیق داشتن
no picnic
<idiom>
U
ناخوش آیند ،مشکل
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
intricate design
U
نقش پیچیده، درهم و مشکل
mattered
U
مشکل یا مساله قابل بحث
matter
U
مشکل یا مساله قابل بحث
harden
U
مشکل کردن سخت شدن
hardens
U
مشکل کردن سخت شدن
last straw
<idiom>
U
[آخرین مشکل از یک سری مشکلات]
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
difficult terrain
U
زمین مشکل برای عبور
Problem - solving .
U
گره گشایی ( رفع مشکل )
clear up
<idiom>
U
حل کردن یا توضیح دادن (مشکل)
finicking
U
جلوه فروش مشکل پسند
mattering
U
مشکل یا مساله قابل بحث
matters
U
مشکل یا مساله قابل بحث
i can add rapidly
U
مشکل مارا زیاد کرد
it is particularly difficult
U
بیک طرزمخصوصی مشکل است
iteration
U
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
policy dilemma
U
تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
break
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
procedure
U
روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
complicated
U
با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
problems
U
سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
degree of difficulty
U
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
complexes
U
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complex
U
بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
breaks
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
he can scarcely have done that
U
مشکل این کار را کرده باشد
formula
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
advanced
U
بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
calculate
U
یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
calculated
U
یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
calculates
U
یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
formulas
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
problem
U
سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
get
U
برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
gets
U
برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
getting
U
برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
squirelly
U
اتومبیلی که در سرعت زیادکنترل ان سر پیچ مشکل باشد
auxiliaries
U
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary
U
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
cross that bridge when you come to it
<idiom>
U
[به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
conference
U
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conferences
U
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
runs
U
یک امتیاز
concession
U
امتیاز
royalty
U
حق امتیاز
game bird
U
یک امتیاز
concessions
U
امتیاز
run
U
یک امتیاز
credit
U
امتیاز
charters
U
امتیاز
chartering
U
امتیاز
chartered
U
امتیاز
charter
U
امتیاز
leases
U
امتیاز
lease
U
امتیاز
scores
U
امتیاز
prominency
U
امتیاز
plus
U
امتیاز
credits
U
امتیاز
crediting
U
امتیاز
exclusiveness
U
امتیاز
credited
U
امتیاز
act of grace
U
امتیاز
pre eminence
U
امتیاز
licences
U
امتیاز
licence
U
امتیاز
franchise
U
امتیاز
prerogatives
U
امتیاز
francs
U
امتیاز
scoreless
U
بی امتیاز
priviege
U
امتیاز
rectums
U
امتیاز
rectum
U
امتیاز
ad
U
امتیاز
ads
U
امتیاز
franc
U
امتیاز
prominence
U
امتیاز
distinction
U
امتیاز
distinctions
U
امتیاز
licenses
U
امتیاز
scorelines
U
خط امتیاز
prerogative
U
امتیاز
scored
U
امتیاز
privilege
U
امتیاز
point
U
امتیاز
royalties
U
حق امتیاز
score
U
امتیاز
scoreline
U
خط امتیاز
upper hand
U
امتیاز
pre-eminence
U
امتیاز
pas
U
امتیاز
franchises
U
امتیاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com