English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
free U مستقل
freed U مستقل
freeing U مستقل
frees U مستقل
sovereign U مستقل
sovereigns U مستقل
solo U مستقل
solos U مستقل
independent U مستقل
maverick U مستقل
mavericks U مستقل
separate U مستقل
separated U مستقل
separates U مستقل
autocratic U مستقل
absolute مستقل
absolutes U مستقل
autonomic U مستقل
exogenous U مستقل
landed a U مستقل
realty U مستقل
stand alone U مستقل
free-standing U مستقل
freelance U مستقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multi window editor U برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
individual units U یکانهای مستقل
machine independent U مستقل از ماشین
independent consultant U مشاور مستقل
autocracy U حکومت مستقل
arguments U متغیر مستقل
self goverment U حکومت مستقل
context free U مستقل از متن
device independence U مستقل از دستگاه
absolutes U مستقل استبدادی
independent equations U معادلات مستقل
autonomous consumption U مصرف مستقل
independency U کشور مستقل
garrison house U ساخلو مستقل
autonomous operation U عملیات مستقل
independent state U دولت مستقل
autonomous variable U متغیر مستقل
explanatory variable U متغیر مستقل
independent variable U متغیر مستقل
semi independent U نیمه مستقل
stand on one's own two feet <idiom> U مستقل بودن
entities U موجودیت مستقل
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
entity U موسسه مستقل
entity U موجودیت مستقل
entities U موسسه مستقل
to stand by oneself U مستقل بودن
detached U ستون مستقل
argument U متغیر مستقل
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
separate U یکان مستقل
separate brigade U تیپ مستقل
separate company U گروهان مستقل
separates U یکان مستقل
separate battalion U گردان مستقل
separate battery U اتشبار مستقل
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
separated U یکان مستقل
single unit U یکان مستقل
argument [of a function] U متغیر مستقل [ریاضی]
free standing columns U ستونهای مستقل یا مجزا
independent variable U متغیر مستقل [ریاضی]
number of componentes U تعداد سازندههای مستقل
monocracy U حکومت مستقل یا انفرادی
monarchism U اصول سلطنت مستقل
temperature independent paranagnetism U پارامغناطیس گرما مستقل
dependent state U دولت غیر مستقل
autonomous U دارای زندگی مستقل
dependency U کشور غیر مستقل
autonomous investment U سرمایه گذاری مستقل
dependencies U کشور غیر مستقل
separations U مستقل شدن یکانها
separation U مستقل شدن یکانها
computer independent language U زبان مستقل کامپیوتری
monarchic U مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
pica U سیستم عامل مستقل از ماشین
multicollinearity U هم خطی بین متغیرهای مستقل
territoriality U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
territorialism U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
autonomous U دارای حکومت مستقل خودمختار
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
standalone U سیستمی که مستقل کار میکند
autonomous investment U سرمایه مستقل از درامد ملی
autonomous U دارای حکومت مستقل داخلی
argument [of a function] U متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
on an arm's length basis U بر اساس مستقل و برابر بودن [در]
stand-alone <adj.> U خود کفا [به تنهایی] [مستقل ]
icca U انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
sovereigns U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
dominion U قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
sovereign U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
unit assembly U یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
orthogonal U ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
defacto recognition U به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
independent U association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant U پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
arm's length U مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد]
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
plane U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planes U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powering U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
variable delivery pump U پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
building blocks U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building block U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
microcontroller U ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
duplication check U بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
reentrant U روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
portable U کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
libraries U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
separates U استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separated U استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
module U وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
separate U استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
modules U وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
SGML U استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
local U آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
canonical schema U نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
locals U آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
sections U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
section U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
unbundled U اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
modules U بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
module U بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
solo U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solos U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
collective pitch control U کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
defacto recognition U شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
ecotype U بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
split screen U نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split-screen U نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
identic notes U منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com