Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
caveat subscriptor
U
مسئولیت به عهده عضو میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
(in) charge of something
<idiom>
U
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
profit centre
U
قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
collective guarantee
U
مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
free port
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
undertake
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertakes
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
undertaken
U
عهده دار شدن بر عهده گرفتن متعهد شدن
custody
U
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
responsibilities
U
عهده
responsibility
U
عهده
on
U
عهده
undertaking
U
عهده
responsibility
U
مسئولیت
liability
U
مسئولیت
liabilities
U
مسئولیت
onus
U
مسئولیت
irresponsible
U
بی مسئولیت
unresponsive
U
بی مسئولیت
responsibilities
U
مسئولیت
trusts
U
مسئولیت
liability to disease
U
مسئولیت
amenableness
U
مسئولیت
burthen
U
مسئولیت
trust
U
مسئولیت
trusted
U
مسئولیت
menage
U
مسئولیت
responsibly
U
با مسئولیت
cope
U
از عهده برامدن
affords
U
از عهده برامدن
coped
U
از عهده برامدن
affording
U
از عهده برامدن
copes
U
از عهده برامدن
afforded
U
از عهده برامدن
afford
از عهده برآمدن
incumbency
U
عهده داری
entrusted
U
عهده دار
responsible
U
عهده دار
copings
U
از عهده برامدن
charges
U
عهده دارکردن
take over
U
به عهده گرفتن
take out
U
از عهده برامدن
undertaking
U
به عهده گرفتن
charges
U
عهده داری
charge
U
عهده دارکردن
to be incapable
U
از عهده بر نیامدن
charged
U
عهده دار
charge
U
عهده داری
acquit
از عهده برآمدن
offices
U
مسئولیت احرازمقام
responsible
U
مسئولیت دار
product liability
U
مسئولیت محصول
on one's shoulders
<idiom>
U
مسئولیت شخصی
liabilities
U
الزام مسئولیت
imputability
U
مسئولیت اخلاقی
implied trust
U
مسئولیت فرضی
cark
U
بار مسئولیت
primary interest
U
مسئولیت اصلی
area of responsibility
U
منطقه مسئولیت
onmy own responsibility
U
به مسئولیت خودم
loads
U
فشار مسئولیت
load
U
فشار مسئولیت
amenability
U
احساس مسئولیت
liability
U
الزام مسئولیت
office
U
مسئولیت احرازمقام
sector of responsibility
U
منطقه مسئولیت
law of tort
U
مسئولیت مدنی
constructive trust
U
مسئولیت قهری
posts
U
مقام مسئولیت
irresponsible
U
عاری از حس مسئولیت
posted
U
مقام مسئولیت
post-
U
مقام مسئولیت
charge
U
بار مسئولیت
post
U
مقام مسئولیت
in common
<idiom>
U
مسئولیت داشتن
charges
U
بار مسئولیت
irresponsibly
U
بدون حس مسئولیت
draws
U
کشیده شدن عهده
assumes
U
عهده دار شدن
guaranteed
U
عهده دار شدن
guarantee
U
عهده دار شدن
I am not up to it . It is beyond my control. I cannot cope .
U
از عهده من خارج است
be up to
U
به عهده کسی بودن
at owner's risks
U
ریسک به عهده مالک
stand
U
عهده دارشدن موقعیت
drawn on
U
کشیده شدن عهده
charge some one with
U
به عهده کسی گذاشتن
drawen on the national bank
U
عهده بانک ملی
draw
U
کشیده شدن عهده
sponsorship
U
عهده گیری اعانت
guarantees
U
عهده دار شدن
assume
U
عهده دار شدن
without engagement
U
بدون تقبل مسئولیت
unlimited company
U
شرکت با مسئولیت نامحدود
sponsor
U
مسئولیت راقبول کردن
liability for damages
U
مسئولیت در برابر خسارت
irresponsibly
U
بدون داشتن مسئولیت
over worked man
U
مهره شطرنج پر مسئولیت
limited liability company
U
شرکت با مسئولیت محدود
law of tort
U
قانون مسئولیت مدنی
The responsibility lies with you.
U
مسئولیت با شما است.
sponsors
U
مسئولیت راقبول کردن
To assume responsibility .
U
قبول مسئولیت کردن
sponsoring
U
مسئولیت راقبول کردن
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
perils
U
بیم زیان مسئولیت
law of torts
U
قانون مسئولیت مدنی
peril
U
بیم زیان مسئولیت
take the chair
U
ریاست انجمنی را بر عهده داشتن
answered
U
جواب دادن از عهده برامدن
answering
U
جواب دادن از عهده برامدن
carrige forward
U
کرایه به عهده گیرنده کالا
carrier's risk
U
خطرات به عهده حمل کننده
answers
U
جواب دادن از عهده برامدن
duties on buyer's account
U
حقوق گمرکی به عهده خریداراست
hold the fort
<idiom>
U
از عهده کاری شاق برآمدن
draw on
U
عهده کسی برات کشیدن
answer
U
جواب دادن از عهده برامدن
emprise
U
تقریر عهده دار شدن
solidarity
U
بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
loose
U
از قید مسئولیت ازاد ساختن
looser
U
از قید مسئولیت ازاد ساختن
loosest
U
از قید مسئولیت ازاد ساختن
amoral
U
بدون احساس مسئولیت اخلاقی
disclaimer
U
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
disclaimers
U
رفع کننده ادعا یا مسئولیت
tied down
<idiom>
U
مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
Responsibility weighed him down
U
بار مسئولیت کمرش را خم کرد
What do I care?
U
چطور این مسئولیت من است؟
up to someone to do something
<idiom>
U
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
pass the buck
<idiom>
U
مسئولیت خودرا به دیگری دادن
to bear any customs duties
U
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
acquits
U
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
monopolylogue
U
نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
To assume office .
U
عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
He wI'll give a good account of himself.
U
خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
acquitting
U
از عهده برامدن انجام وفیفه کردن
carrier's risk
U
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
cashier's check
U
چکی که بانک عهده خود بکشد
the burden of proof rests of claimant
U
بار اثبات بر عهده شاکی است
the burden of proof rests with
U
اثبات ادعا بر عهده مدعی است
see one's way clear to do something
<idiom>
U
احساس از عهده کاری برآمدن را داشتن
owner's risk
U
خطر یاخطرات به عهده صاحب کالا
carry the ball
<idiom>
U
قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
to take the fall
[American English]
U
مسئولیت چیزی
[کاری یا خطایی]
را پذیرفتن
broad shoulders
U
نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
sinecures
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
see to it
<idiom>
U
مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
ignorance of law is no excuse
U
جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
sinecure
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
to take the fall for somebody
U
مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
bisque
U
امتیاز تعادلی که زمان استفاده از ان به عهده بازیگراست
I shall personally undertake tht you make a profit.
U
من شخصا" به عهده می گیرم که شما سود ببرید
to bear all customs duties and taxes
U
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
sequoia
U
میباشد
afro
U
میباشد
gallium
U
میباشد
ad
U
میباشد
gametophyte
U
میباشد
aceto
U
میباشد
ads
U
میباشد
aden
U
میباشد
adeni
U
میباشد
adeno
U
میباشد
afr
U
میباشد
accountability
U
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
buck passer
U
شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to shift off responsibility
U
مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shuffle off responsibility
U
مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
I wI'll do it on my own responsibility .
U
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
to pass the buck
<idiom>
U
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به دیگری دادن
to pass the buck to somebody
U
مسئولیت ناخوشایند
[تقصیر یا زحمت]
را به کسی دادن
tenantable repair
U
تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
He undertook the primiership at the age of eighty.
U
درهشتاد سالگی عهده دار سمت نخست وزیری شد
primary
U
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
he is a man he is sick
U
وی مریض میباشد
pick up
U
واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
To wash ones hands of somebody (something).
U
دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
frankpledge
U
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
tackles
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
hanging committee
U
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
parlementaire
U
کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
iodine
U
عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
iodin
U
عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
custodian
U
بستههای دیسک و ..... میباشد
custodians
U
بستههای دیسک و ..... میباشد
One insust not step aside and diclaim responsibility .
U
نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
devices
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
at owner's risk
U
معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
device
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
bonded goods
U
کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
anopheles
U
که ناقل میکرب مالاریا میباشد
operational weapon
U
جنگ افزاری که در عملیات مورداستفاده میباشد
free zone
U
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
common user supplies
U
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com