English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the German question U مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
the German issue U مسئله آلمان [تاریخ] [بحث یکی سازی بین ۳۷ دولت آلمانی زبان در قرن ۱۹]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
catechist U مسئله گو
resolvent U حل حل مسئله
problem solving U حل مسئله
problem U مسئله
example U مسئله
solution of a problem U حل یک مسئله
theorem U مسئله
theorems U مسئله
examples U مسئله
cases U مسئله
issues U مسئله
problems U مسئله
case U مسئله
issue U مسئله
issued U مسئله
problem definition U تعریف مسئله
identification problem U مسئله شناسائی
chess problem U مسئله شطرنج
check problem U مسئله ازمایشی
check problem U مسئله مقابلهای
toss up U مسئله مشکوک
problem description U تشریح مسئله
problem description U شرح مسئله
the eastern question U مسئله خاور
test problem U مسئله ازمابنده
solution to a problem U راه حل یک مسئله
toughie U مسئله بغرنج
problem state U وضعیت مسئله
toughy U مسئله بغرنج
problematic <adj.> U مسئله آفرین
problem oriented U مسئله گرا
problem identification U شناسایی مسئله
benchmark problem U مسئله محک
benchmark problebm U مسئله محک
solve U حل کردن مسئله
solved U حل کردن مسئله
solves U حل کردن مسئله
side issue U مسئله فرعی
toss-up U مسئله مشکوک
questions U استفهام مسئله
questioned U استفهام مسئله
dilemmas U مسئله غامض
question U استفهام مسئله
troublemaker U مسئله آفرین
solving U حل کردن مسئله
dilemma U مسئله غامض
side issues U مسئله فرعی
jeopardy U مسئله بغرنج
crux U مسئله دشوار
problem oriented language U زبان باگرایش مسئله
problem oriented language U زبان مسئله گرا
problem child U فرزند مسئله دار
identification problem U مسئله تعیین هویت
buring question U مسئله هیجان اور
to revisit an issue U مسئله ای را بازدید کردن
conundrums U مسئله بغرنج وپیچیده
conundrum U مسئله بغرنج وپیچیده
problem analysis U تجزیه و تحلیل مسئله
two mover U مسئله مات در دو حرکت
three mover U مسئله مات با سه حرکت
question in dispute U مسئله متنازع فیه
to crack a problem U مسئله ای را حل کردن [ریاضی یا فیزیک]
issue U مسئله قضیه تحویل جنس
issued U مسئله قضیه تحویل جنس
issues U مسئله قضیه تحویل جنس
that is not the proposition U مسئله چیز دیگر است
on line problem solving U حل مسئله بطور درون خطی
eight queens problem U مسئله هشت وزیر شطرنج
primary cognizance U تحقیقات اولیه روی یک مسئله
More money is not the answer to this problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
combinatorial explosion U موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
determinate problem U مسئله ایی که یک یا چندراه حل معین دارد
stresses U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stressing U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
catechetics U فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
stress U یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
imbroglios U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
porism U قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد
imbroglio U قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
cogo U یک زبان برنامه نویسی مسئله گرابرای حل مسائل هندسی
context sensitive help key U کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
demarche U عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
rhetorical question U مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
German Central Bank U بانک مرکزی آلمان
early German history U تاریخ ابتدایی آلمان
problem program U برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
High Gothic U [معماری سبک گوتیک در آلمان]
gpss U زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
assistance U کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
events to mark the Day of German Unity U مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. U زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
Hirsau style U [نوعی معماری به سبک رومی در آلمان و استرالیا]
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. U پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
design heuristics U راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
Expressionism U [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
By international standards Germany maintains a leading role. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
jugend stil U [ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
wimp U آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
background noise U در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
International Modern U [سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com