Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
commune
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communed
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communes
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communing
U
مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
collective farm
U
مزرعه اشتراکی
kibbutzim
U
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutz
U
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
kibbutzes
U
مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
whole hearted
U
خاطرجمع مطمئن صمیمانه قلبی صمیمانه
communism
U
مسلک اشتراکی مرام اشتراکی مردم گرایی
communize
U
اشتراکی کردن
communalize
U
اشتراکی کردن
collectivization
U
اشتراکی کردن
collectivize
U
اشتراکی کردن
timeshare
U
اشتراکی کردن وقت
ranch
U
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
ranches
U
مزرعه یا مرتع احشام دامداری کردن
communization
U
متکی برحقوق مشترک اشتراکی کردن
intertalk
U
گفتگو کردن
negotiated
U
گفتگو کردن
to talk
[to]
U
گفتگو کردن
[با]
negotiate
U
گفتگو کردن
negotiating
U
گفتگو کردن
discuss
U
گفتگو کردن
speaks
U
گفتگو کردن
speak
U
گفتگو کردن
debate
U
گفتگو کردن
negotiates
U
گفتگو کردن
sass
U
بابی احترامی صحبت کردن با گستاخانه سخن گفتن با بیشرمانه گفتگو کردن
soliloquize
U
باخود گفتگو کردن
to have an i. with any one
U
باکسی دیدار و گفتگو کردن
to off negotiations
U
اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
to negotiate for something
U
گفتگو و معامله کردن برای چیزی
collogue
U
توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
to negotiate
[about; on; for]
something
[with somebody]
U
گفتگو و معامله کردن
[با کسی درباره چیزی]
to talk something over with somebody
U
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
matey
U
صمیمانه
heart felt
U
صمیمانه
inmost
U
صمیمانه
intimately
U
صمیمانه
heart whole
U
صمیمانه
devotional
U
صمیمانه
heartier
U
صمیمانه
heartiest
U
صمیمانه
hearty
U
صمیمانه
earnest
U
صمیمانه
argues
U
گفتگو کردن مشاجره کردن
discussed
U
مطرح کردن گفتگو کردن
discuss
U
مطرح کردن گفتگو کردن
discusses
U
مطرح کردن گفتگو کردن
discussing
U
مطرح کردن گفتگو کردن
argue
U
گفتگو کردن مشاجره کردن
arguing
U
گفتگو کردن مشاجره کردن
argued
U
گفتگو کردن مشاجره کردن
luckewarmly
U
غیر صمیمانه
heartfelt condolences
[sympathy]
U
تسلیت صمیمانه
lip deep
U
غیر صمیمانه
left handed compliment
U
تعارف غیر صمیمانه
whole heartedly
U
قلبا` با تمام دل صمیمانه باخاطرجمع
with the whole heart
U
قلبا باتمام دل صمیمانه باخاطرجمع
Please accept my condolences.
U
به شما صمیمانه تسلیت عرض می کنم.
left handedly
U
غیر صمیمانه از روی عدم خلوص
farmed
U
مزرعه
farm
U
مزرعه
corn field
U
مزرعه
farms
U
مزرعه
croft
U
مزرعه
crofts
U
مزرعه
plantation
U
مزرعه
plantations
U
مزرعه
stead
U
مزرعه
collective
U
اشتراکی
communal
U
اشتراکی
communally
U
اشتراکی
farmyard
U
محوطه مزرعه
farm hand
U
کارگر مزرعه
homesteads
U
مزرعه رعیتی
homestead
U
مزرعه رعیتی
farm hands
U
کارگر مزرعه
farming
U
مزرعه داری
planters
U
صاحب مزرعه
champs
U
قهرمان مزرعه
planter
U
صاحب مزرعه
dry farm
U
مزرعه دیم
champing
U
قهرمان مزرعه
champed
U
قهرمان مزرعه
farmstead
U
مزرعه وابنیه ان
farmers
U
مزرعه داران
farm yields
U
بازده مزرعه
farmhand
U
کارگر مزرعه
farm yard
U
حیاط مزرعه
family farm
U
مزرعه خانوادگی
paddies
U
مزرعه شالیکاری
paddy
U
مزرعه شالیکاری
champ
U
قهرمان مزرعه
farmyards
U
محوطه مزرعه
farm-yard
U
حیاط مزرعه
timeshared
U
با وقت اشتراکی
shared resource
U
منطق اشتراکی
shared file
U
فایل اشتراکی
commonest
U
مشترک اشتراکی
pools
U
تصحیلات اشتراکی
long-house
U
مسکن اشتراکی
pool
U
تصحیلات اشتراکی
common
U
مشترک اشتراکی
commoners
U
مشترک اشتراکی
pooled
U
تصحیلات اشتراکی
collective
U
اشتراکی اجتماعی
joint ownership
U
مالکیت اشتراکی
communalism
U
سیستم اشتراکی
communism
U
اصول اشتراکی
communism
U
نظام اشتراکی
communalist
U
اشتراکی گرای
collectivism
U
نظام اشتراکی
common library
U
کتابخانه اشتراکی
socialism
U
نظام اشتراکی
joint insurance
U
بیمه اشتراکی
cotenancy
U
اجاره اشتراکی
poor farm
U
مزرعه اردوی کار
outfield
U
مزرعه دور افتاده
common storage area
U
ناحیه اشتراکی انباره
communist
U
دارای مرام اشتراکی
collectivity
U
مالکیت اشتراکی جمع
communist
U
طرفدار مرام اشتراکی
communism
U
مرام اشتراکی کمونیسم
communists
U
طرفدار مرام اشتراکی
communists
U
دارای مرام اشتراکی
cenobitism
U
زندگی اشتراکی درخانقاه
leninism
U
عقاید اشتراکی لنین
dairy farm
U
مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
farmstead
U
مزرعه و حوالی ان علاقجات رعیتی
hennery
U
مزرعه یا محل پرورش مرغ
hetaerism
U
ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
collectivism
U
اجرای اصول اشتراکی درزندگی
phalanstery
U
جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
pan
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan-
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pans
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
coenobite
U
راهبی که دارای زندگی اشتراکی است
gingang
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-rink
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-house
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-case
U
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
converses
U
گفتگو
conversed
U
گفتگو
parlance
U
گفتگو
chitchat
U
گفتگو
converse
U
گفتگو
dialog
U
گفتگو
discussions
U
گفتگو
colloquies
U
گفتگو
parle
U
گفتگو
colloquy
U
گفتگو
conversation
U
گفتگو
conversations
U
گفتگو
negotiations
U
گفتگو
negotiation
U
گفتگو
negotiations
U
گفتگو ها
negotiation
U
گفتگو ها
discussion
U
گفتگو
talked
U
گفتگو
talks
U
گفتگو
indisputable
U
بی گفتگو
talk
U
گفتگو
chit chat
U
گفتگو
conversing
U
گفتگو
chit-chat
U
گفتگو
tractarian
U
گفتگو
departmental LAN
U
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
out of one's shell
<idiom>
U
گفتگو دوستانه
dialogue
U
گفتگو صحبت
dialogues
U
گفتگو صحبت
conference
U
گفتگو مذاکره
monology
U
گفتگو باخود
interlocutress
U
طرف گفتگو
tractate
U
بحث گفتگو
discussions
U
گفتگو منافره
to make overtures
U
گفتگو اغازکردن
conferences
U
گفتگو مذاکره
discussion
U
گفتگو منافره
debatable
U
قابل گفتگو
to toughen one's tone
U
در گفتگو سخت شدن
negotiatory
U
مبنی بر معامله یا گفتگو
upsetting conversation
U
گفتگو ناراحت کننده
to sign up for something
U
نام خود را درفهرست نوشتن
[برای انجام کاری اشتراکی]
cordial understanding
U
تفاهم قلبی و صمیمانه حسن تفاهم
glad hand
U
خوشامد گویی صمیمانه خوشامد گرم
mime
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
interlocutress
U
زنی که طرف گفتگو باشد
mimes
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
mimed
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
miming
U
تقلید نمایش بدون گفتگو
lambency
U
ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
shoptald
U
گفتگو درباره وضع کسب
treater
U
مذاکره کننده طرف گفتگو
palor
U
اطاق برای گفتگو خصوصی
chime in
<idiom>
U
ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
shared
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
scheduling
U
روش کار که به چندین کاربر امکان استفاده اشتراکی ازCPU میدهد
share
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
permission
U
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
shares
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
locutory
U
تالاریا اطاق گفتگو در خانقاه راهبان
soliloquy
U
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com