English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
advantages accruning from U مزایای حاصله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fringe benefits U مزایای شغلی غیر نقدی مزایای فرعی
welfare benefits U مزایای رفاهی
fringe benefit U مزایای شغلی
authorized allowance U مزایا مزایای قانونی
underprivileged U محروم از مزایای اجتماعی واقتصادی
suspend U تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspending U تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
suspends U تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
benefits payable to surviving dependents U مزایای قابل پرداخت به وابستگان بازمانده
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
university extension U تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
lock out U تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
elbow grease U نیروی حاصله از کاردستی
emblements U منافع حاصله از زمین
ration strenght U انرژی حاصله از جیره
assessments U تعیین نتایج حاصله
assessment U تعیین نتایج حاصله
feed back U بکارگیری اطلاعات حاصله
coriolis effect U اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
gulp U صدای حاصله از عمل بلع
gas form natrural gas U بنزین حاصله از گاز طبیعی
bombing errors U اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
fleshment U خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
ergotism U مسمومیت حاصله از خوردن سگاله
emblements U منافع حاصله اززمین مزروعی
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
gulped U صدای حاصله از عمل بلع
gulping U صدای حاصله از عمل بلع
gulps U صدای حاصله از عمل بلع
solunar U حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
working asset U سرمایه حاصله در اثر کار وفعالیت
spirochetosis U ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
thermojet U نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
platinum black U گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
windchill U سرمای حاصله از وزش باد تبرید
scumble U نرمی حاصله در اثر سایس یامالش
clicked U صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
click U صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
clicks U صدای حاصله از خوردن سم اسب بزمین
capitalized value U درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
flash burns U سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
flash burn U سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
lesions U زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
lesion U زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
craters U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
crater U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
yaws U بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
hypervitaminosis U ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
flash blindness U کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
competitive price U قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
sepsis U مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
phenology U مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
profits a prendre U درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
plow back U عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
apportionment U افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
solipsism U فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد
shell shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock U اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
electrotherapy U معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
cavitation U بریدگی حاصله ازحرکت پروانه کشتی بریدگی شیار
bump U ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
punitive damages U خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
spermatid U سلول حاصله از تقسیم سلول منی سازکه تبدیل به سلول منی میشود
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com