English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eye U مرکز هر چیزی کاراگاه
eyeing U مرکز هر چیزی کاراگاه
eyes U مرکز هر چیزی کاراگاه
eying U مرکز هر چیزی کاراگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
sleuth U کاراگاه
bloodhounds U کاراگاه
searchers U کاراگاه
detector U کاراگاه
bloodhound U کاراگاه
blood hound U کاراگاه
gumshoe U کاراگاه
searcher U کاراگاه
detective U کاراگاه
detectives U کاراگاه
sleuths U کاراگاه
sherlock U کاراگاه
detectors U کاراگاه
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
beagles U جاسوس کاراگاه
beagle U جاسوس کاراگاه
private detective U کاراگاه خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
private investigator U کاراگاه خصوصی
sleuthhound U کاراگاه زبردست
informers U خبر رسان کاراگاه
informer U خبر رسان کاراگاه
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
plain clothes man U کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
relevance U 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
encloses U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing U احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
queried U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
querying U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
pushes U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push U فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
to esteem somebody or something [for something] U قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ]
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
to pass by any thing U از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
covet U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
to hang over anything U سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
covets U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
controlling U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controls U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
coveting U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
control U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
appreciates U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
think nothing of something <idiom> U فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
to regard somebody [something] as something U کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن
appreciating U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
rates U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
appreciated U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciate U بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
extensions U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
concentric U هم مرکز
station U مرکز
stationed U مرکز
center line U خط مرکز
center U مرکز
meddle U مرکز
acentric U بی مرکز
meddled U مرکز
stations U مرکز
centre forward U مرکز
meddles U مرکز
hearts U مرکز
middle U مرکز
middles U مرکز
centred U مرکز
centers U مرکز
omphalos U مرکز
intermediate exchange U مرکز
centre U مرکز
heart U مرکز
isocentre U هم مرکز
centered U مرکز
see about (something) <idiom> U دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
screw up <idiom> U زیروروکردن چیزی ،بهم زدن چیزی
changing U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changes U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
fence [around / between something] U نرده [دور چیزی] [بین چیزی]
change U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
to wish for something U ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن
to give up [to waste] something U ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
changed U استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
fence [around / between something] U حصار [دور چیزی] [بین چیزی]
to portray somebody [something] U نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
body centered cubic U مکعب مرکز پر
burst center U مرکز ترکش
burst center U مرکز گلوله
brain center U مرکز مغزی
caoxial cable U سیم هم مرکز
center gage U مرکز سنج
telephone exchanges U مرکز تلفن
centralist U مرکز گرای
center drill U مته مرکز
center of dispersion U مرکز پراکندگی
center of symmerty U مرکز تقارن
symmerty center U مرکز تقارن
center punch U مرکز سوراخ
center punch U مرکز منگنه
center sleeve U مرکز مجوف
center web U مرکز چرخ
height of centers U ارتفاع مرکز
central city U مرکز شهر
central control panel U مرکز کنترل
center of resistance U مرکز مقاومت
center of pressure U مرکز فشار
center of distribution U مرکز پخش
center of gravity U مرکز ثقل
center of lift U مرکز برا
center of mass U مرکز هدف
center of mass U مرکز جرم
center mark U مرکز سوراخ
central tendency U تمایل به مرکز
central office U مرکز تلفن
emporium U مرکز بازرگانی
emporiums U مرکز بازرگانی
seat U مرکز مقر
seated U مرکز مقر
seats U مرکز مقر
factory U مرکز تولید
emporia U مرکز بازرگانی
centrifuge U مرکز گریز
centrifuges U گریختن از مرکز
centrifuges U مرکز گریز
outlying U دور از مرکز
bull U مرکز هدف
bulls U مرکز هدف
headquarters U مرکز فرماندهی
factories U مرکز تولید
acentric U خارج از مرکز
active center U مرکز فعال
aerodynamic center U مرکز ایرودینامیکی
police station U مرکز پلیس
police stations U مرکز پلیس
battery center U مرکز اتشبار
centralists U مرکز گرای
telephone exchange U مرکز تلفن
abaxile U خارج از مرکز
point U محل مرکز
point U مرکز راس حد
switchboards U مرکز تلفن
switchboard U مرکز تلفن
bull's eye U مرکز هدف
bull's-eyes U مرکز هدف
centrifuge U گریختن از مرکز
school center U مرکز اموزش
centres of gravity U مرکز ثقل
cost center U مرکز هزینه زا
county seat U مرکز بخشداری
cryptocenter U مرکز رمز
health centre U مرکز سلامتی
data center U مرکز داده ها
data center U مرکز داده
hive U مرکز تجمع
subcentral U نزدیک مرکز
subscriber's station U مرکز مشترک
kuk kiwo U مرکز تکواندو
surrending the centre U تفویض مرکز
speech center U مرکز گویایی
sodom U مرکز فساد
sleep center U مرکز خواب
manual exchange U مرکز دستی
computing center U مرکز محاسبات
concentric cable U کابل هم مرکز
concentrically U باداشتن یک مرکز
training center U مرکز اموزش
sensorium U مرکز احساس
main office U مرکز اصلی
main exchange U مرکز اصلی
centre of mass U مرکز ثقل
shopping center U مرکز فروش
signal center U مرکز مخابرات
signal center U مرکز پیام
contrifuge U گریز از مرکز
local center U مرکز محلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com