English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
regional center U مرکز منطقهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
area control center U مرکز کنترل منطقهای
Other Matches
sector scan U کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
zonal U منطقهای
zonular U منطقهای
territorial U منطقهای
zonary U منطقهای
regionally U منطقهای
regional U منطقهای
regional economy U اقتصاد منطقهای
area interdiction U ممانعت منطقهای
area fire U اتش منطقهای
regional gap U شکاف منطقهای
area evacuation U اخراجات منطقهای
area evacuation U تخلیه منطقهای
regional network U شبکه منطقهای
regional trade U تجارت منطقهای
area bombing U بمباران منطقهای
area defense U پدافند منطقهای
area confinement facility U بازداشتگاه منطقهای
regional projects U طرحهای منطقهای
area monitoring U مراقبت منطقهای
area target U اماج منطقهای
area target U هدف منطقهای
area study U بررسی منطقهای
area signal center U مرکزمخابرات منطقهای
circuit court U دادگاه منطقهای
territorial U محلی منطقهای
zone refining U پالایش منطقهای
zone purification U تصفیه منطقهای
regional development U توسعه منطقهای
zone defence U دفاع منطقهای
carpet bombing U بمباران منطقهای
zones U دفاع منطقهای
zone U دفاع منطقهای
area sampling U نمونه گیری منطقهای
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
demolition belt U کمربند تخریب منطقهای
convalescent center U بیمارستان ثابت منطقهای
zonal tournament U تورنمنت منطقهای شطرنج
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
redeploys U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploy U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
plastic zone U منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
redeployed U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploying U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
deprossion U منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
extended defense U پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
watershed U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
cyclone U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
watersheds U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
cyclones U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
carpet bombing U توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
third area conflict U جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
synoptic situation U شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
meddles U مرکز
intermediate exchange U مرکز
omphalos U مرکز
center U مرکز
center line U خط مرکز
centre forward U مرکز
station U مرکز
isocentre U هم مرکز
meddled U مرکز
centred U مرکز
stationed U مرکز
centered U مرکز
stations U مرکز
acentric U بی مرکز
concentric U هم مرکز
middles U مرکز
hearts U مرکز
heart U مرکز
middle U مرکز
centers U مرکز
meddle U مرکز
centre U مرکز
chiral center U مرکز کایرال
caoxial cable U سیم هم مرکز
burst center U مرکز ترکش
centroid U شبه مرکز
brain center U مرکز مغزی
centrifugal U گریز از مرکز
burst center U مرکز گلوله
civic centre U مرکز شهر
coaxial cable U کابل هم مرکز
centroid U مرکز ثقل
center punch U مرکز سوراخ
symmerty center U مرکز تقارن
center of symmerty U مرکز تقارن
center of resistance U مرکز مقاومت
center of mass U مرکز جرم
center of mass U مرکز هدف
center of lift U مرکز برا
center of gravity U مرکز ثقل
center of distribution U مرکز پخش
center of dispersion U مرکز پراکندگی
center drill U مته مرکز
center mark U مرکز سوراخ
center punch U مرکز منگنه
center sleeve U مرکز مجوف
center web U مرکز چرخ
centroid U مرکز جرم
centripetal U مرکز گرا
centripetal U مایل به مرکز
center of pressure U مرکز فشار
centrifugal U مرکز گریز
centrifugal U فرار از مرکز
centrifugal U گریزنده از مرکز
centre of pressure U مرکز فشار
centre of crest circle U مرکز خمیدگی
centre of activities U مرکز عملیات
central tendency U تمایل به مرکز
central office U مرکز تلفن
central control panel U مرکز کنترل
central city U مرکز شهر
center gage U مرکز سنج
coaxial cable U سیم هم مرکز
primary center U مرکز عمده
shopping center U مرکز فروش
signal center U مرکز مخابرات
signal center U مرکز پیام
sleep center U مرکز خواب
sodom U مرکز فساد
speech center U مرکز گویایی
subcentral U نزدیک مرکز
subscriber's station U مرکز مشترک
sensorium U مرکز احساس
training center U مرکز اموزش
primary center U مرکز اولیه
profit centre U مرکز سود
provision center U مرکز توشه
radio centeral U مرکز بی سیم
reserve center U مرکز احتیاط
respiratory center U مرکز تنفسی
rhinencephalon U مرکز شامه
school center U مرکز اموزش
surrending the centre U تفویض مرکز
telephore e. U مرکز تلفن
theocentric U خدا مرکز
carpooling center [American E] U مرکز همسفری
toll exchange U مرکز تلفن
urban centre of a community U مرکز شهرک
wheel center U مرکز چرخ
cf U مرکز زمین
cf U بازیکن مرکز
health centre U مرکز سلامتی
pivot point U مرکز چرخش
communication center U مرکز مخابرات
data center U مرکز داده
diffracting center U مرکز پراشنده
documentation center U مرکز اسناد
education center U مرکز اموزش
epicenter U مرکز زلزله
feeding center U مرکز تغذیه
fluid centre U مرکز سیال
data center U مرکز داده ها
cryptocenter U مرکز رمز
computer center U مرکز کامپیوتر
computing center U مرکز محاسبات
concentric cable U کابل هم مرکز
concentrically U باداشتن یک مرکز
contrifuge U گریز از مرکز
cost center U مرکز هزینه زا
county seat U مرکز بخشداری
head quarters U مرکز فرماندهی
height of centers U ارتفاع مرکز
induction station U مرکز پذیرش
mass concrete U مرکز جرم
message center U مرکز پیام
mid channel U مرکز کانال
nerve center U مرکز عصبی
off center U خارج از مرکز
operation center U مرکز عملیات
mart U مرکز بازرگانی
information center U مرکز اطلاعات
intermediate office U مرکز میانی
inversion center U مرکز وارونگی
kuk kiwo U مرکز تکواندو
local center U مرکز محلی
main exchange U مرکز اصلی
main office U مرکز اصلی
manual exchange U مرکز دستی
outskirt U دور از مرکز
bull U مرکز هدف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com