English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
area signal center U مرکزمخابرات منطقهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sector scan U کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
regionally U منطقهای
zonular U منطقهای
territorial U منطقهای
regional U منطقهای
zonary U منطقهای
zonal U منطقهای
area target U اماج منطقهای
area target U هدف منطقهای
area study U بررسی منطقهای
carpet bombing U بمباران منطقهای
regional gap U شکاف منطقهای
circuit court U دادگاه منطقهای
regional center U مرکز منطقهای
regional development U توسعه منطقهای
regional economy U اقتصاد منطقهای
zone purification U تصفیه منطقهای
zone defence U دفاع منطقهای
regional trade U تجارت منطقهای
regional projects U طرحهای منطقهای
regional network U شبکه منطقهای
zone refining U پالایش منطقهای
area bombing U بمباران منطقهای
territorial U محلی منطقهای
zones U دفاع منطقهای
area confinement facility U بازداشتگاه منطقهای
area defense U پدافند منطقهای
area evacuation U تخلیه منطقهای
zone U دفاع منطقهای
area fire U اتش منطقهای
area monitoring U مراقبت منطقهای
area interdiction U ممانعت منطقهای
area evacuation U اخراجات منطقهای
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
area sampling U نمونه گیری منطقهای
area control center U مرکز کنترل منطقهای
convalescent center U بیمارستان ثابت منطقهای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
demolition belt U کمربند تخریب منطقهای
zonal tournament U تورنمنت منطقهای شطرنج
redeploy U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeployed U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
deprossion U منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
redeploying U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploys U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
plastic zone U منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
extended defense U پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
watershed U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
cyclone U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
cyclones U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
watersheds U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
carpet bombing U توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
third area conflict U جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
synoptic situation U شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com