Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
polyzoic
U
مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seafood
U
غذاهای مرکب از جانوران دریایی
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
U
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
combined influence mine
U
مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
u.h.f.
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
state-of-the-art
U
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
alpha pegasi
U
مرکب الفرس متن الفرس مرکب
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
faunology
U
جانوران
acephali
U
جانوران بیسر
vermin
U
جانوران موذی
arachnida
U
جانوران عنکبوتی
herbivora
U
جانوران علفخوار
faunistic
U
وابسته به جانوران
bimana
U
جانوران دودست
zooplankton
U
جانوران شناور
halobiont
U
جانوران اب شور
zoodvnamics
U
فیزیولوژی جانوران
animality
U
زندگی جانوران
menageries
U
نمایشگاه جانوران
animals kingdom
U
جهان جانوران
implacentalia
U
جانوران بی جفت
faunis
U
الهه جانوران
animal kingdom
U
جهان جانوران
lights
U
ریه جانوران
kit
U
بچه جانوران
kits
U
بچه جانوران
animalist
U
پیکرنمای جانوران
menagerie
U
نمایشگاه جانوران
invertebrata
U
جانوران بی مهره
faunae
U
مربوط به جانوران
instinct
U
هوش طبیعی جانوران
pachyder mata
U
جانوران پوست کلفت
pincer
U
عضو گازانبری جانوران
king of beasts
U
پادشان جانوران :شیر
terrarium
U
نمایشگاه جانوران خشکی
arthropoda
U
جانوران مفصل دار
biosystematic
U
رده بندی جانوران
oestrum
U
شهوت ومستی جانوران
verminous
U
پر از حشرات یا جانوران موذی
animal husband
U
پرورش جانوران اهلی
underbody
U
پایین تنه جانوران
instincts
U
هوش طبیعی جانوران
claws
U
سرپنجه جانوران ناخن
clawing
U
سرپنجه جانوران ناخن
clawed
U
سرپنجه جانوران ناخن
articulata
U
جانوران حلقه دار
zootaxy
U
طبقه بندی جانوران
to water
[horses, cattle, etc.]
U
آب دادن
[به جانوران بومی]
neontology
U
بررسی جانوران مانده
zooid
U
جانورسان شبیه جانوران
wild beasts
U
جانوران وحشی وحوش
claw
U
سرپنجه جانوران ناخن
epizootic
U
منتشر شونده درمیان جانوران
achordata
U
جانوران فاقد ستون فقرات
somite
U
حلقه یابند بدن جانوران
animalcular
U
وابسته به جانوران ذره بینی
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
limnologist
U
زیست شناس جانوران اب شیرین
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
To kI'll animals for food .
U
جانوران را برای غذا کشتن
zoometry
U
اندازه گیری اندامهای جانوران
microorganism
U
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
aquariums
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
weasel
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
weasels
U
جانوران پستاندار شبیه راسو
lorica
U
پوسته سخت حافظ جانوران
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
aquarium
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquaria
U
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
microorganisms
U
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
foot and mouth
U
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
zootechnics
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechnics
U
روش تربیت ورام کردن جانوران
chitin
U
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
incestuous
U
وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
foraminifer
U
جنسی از جانوران ریز ریشه پای
deadfall
U
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
zootechny
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zoography
U
علم توصیف جانوران وخوی انان
fauna
U
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
humane killer
U
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
rodenticide
U
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
verminate
U
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
zootechny
U
روش تربیت و رام کردن جانوران
polyphagous
U
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
lethal chamber
U
اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
outbreed
U
جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
awn
U
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
pinfold
U
جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
Aborigines
U
سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
Are animals able to think ?
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
sea fire
U
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
inbreed
U
پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
herd book
U
نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
chine
U
مهره استخوان پشت جانوران گوشت مازه
aquarium
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
hard roe
U
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
aquaria
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
oestrual
U
در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
roe
U
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
hard roe
U
اشبل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
roe
U
أشپل
[تخم ماهی یا دیگر جانوران دریایی]
[ماهیگیری]
aquariums
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
drag net
U
توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
omnivora
U
جانوران همه چیزخوار مانند خوک و اسب ابی
zootechnician
U
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
Brit
U
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
Brits
U
جانوران ریز دریایی که خوراک نهنگ و ماهیان بزرگاند
inbreeding
U
تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
heteromorphic
U
جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
lanugo
U
کرکی که در روی جنین انسان و برخی جانوران دیده میشود
zoophyte
U
انواع جانوران مهره داری که رشد انها شبیه گیاه میباشد
labyrinthodon
U
سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
galantine
U
خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
totem poles
U
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem pole
U
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
multiplex
U
مرکب
formant
U
مرکب
parasyntetic
U
مرکب
inks
U
مرکب
complex
U
مرکب
complexes
U
مرکب
ink pad
U
مرکب زن
tracing ink
U
مرکب
mixed
U
مرکب
combined
U
مرکب
ink
U
مرکب
complexities
U
مرکب
complexity
U
مرکب
conposite
U
مرکب
compound
U
مرکب
compounds
U
مرکب
composite
U
مرکب
hybrid
U
مرکب
composed
U
مرکب
roadsters
U
مرکب
roadster
U
مرکب
combined arms
U
مرکب
compounded
U
مرکب
combined forces
U
نیروهای مرکب
composite area
U
سطوح مرکب
company team
U
تیم مرکب
compound converter
U
تبدیل گر مرکب
combined command
U
یکان مرکب
combined stresses
U
تنش مرکب
combined stresses
U
تنشهای مرکب
summation tone
U
صوت مرکب
combined staff
U
ستاد مرکب
combined footing
U
شالوده مرکب
inker
U
مرکب نویس
lenticular
U
مرکب از عدسی
composite material
U
مواد مرکب
composite armor
U
زره مرکب
composite column
U
ستون مرکب
multimodal transport
U
حمل مرکب
composite steel
U
فولاد مرکب
compositely
U
بطور مرکب
compositeness
U
مرکب بودن
compositive cideo
U
ویدئوی مرکب
compound bending
U
خمش مرکب
compound catenary
U
اویزانداری مرکب
compound circuit
U
مدار مرکب
compound curve
U
انحناء مرکب
mixed number
U
عدد مرکب
mixed flow
U
جریان مرکب
composite demand
U
تقاضای مرکب
complex number
U
عدد مرکب
composite metal
U
فلز مرکب
magnetic ink
U
مرکب مغناطیسی
composite score
U
نمره مرکب
markab
U
مرکب الفرس
Indian ink
U
مرکب چین
india ink
U
مرکب چین
composite defense
U
دفاع مرکب
double ignorance
U
جهل مرکب
converter valve
U
لامپ مرکب
compound wound motor
U
موتور مرکب
compound wound generator
U
مولد مرکب
chinese ink
U
مرکب چین
compound statement
U
جمله مرکب
hybrid wave
U
موج مرکب
compound probability
U
احتمال مرکب
compound motion
U
حرکت مرکب
magnetic battery
U
مغناطیس مرکب
built up section
U
مقاطع مرکب
built up lining
U
پوشش مرکب
flitched beam
U
تیر مرکب
dense ignorance
U
جهل مرکب
decompound
U
مرکب درمرکب
decomposite
U
مرکب درمرکب
cuttle fish
U
ماهی مرکب
cuttle
U
ماهی مرکب
drawing ink
U
مرکب رسم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com