English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
departed U مرده درگذشته مرحوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parted U درگذشته مرده
defunct U مرده درگذشته
keb U میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillbirths U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap U مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
for some time past U درگذشته
yore U درگذشته
the widow of the late U زن مرحوم .....
late U مرحوم
deceased U مرحوم
the defunct U ان مرحوم
dead wool U پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
It was customary in the old days that. . . U درگذشته رسم بر این بود که ...
your late father U مرحوم پدرتان
sup.latest or last U اخری مرحوم
in memory of blessedmemory U بیادگار مرحوم
eloge U سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
decedent U شخص متوفی مرحوم
to back up U با داستانی از اولش درگذشته دور آغاز کردن
my latehusband U شوهری که اخیر داشتم مرحوم شوهرم
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
month's mind U ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
his heart sank U دل مرده شد
lifeless U مرده
at rest U مرده
one-man U یک مرده
one man U یک مرده
in the dust U مرده
exanimate U مرده
defunct U مرده
vapid U مرده
hearse U مرده کش
dead U مرده
deceased U مرده
hearses U مرده کش
low-spirited U دل مرده
low spirited U دل مرده
extinct U مرده
six feet under <idiom> U مرده
death watch U پاسبان مرده
playing dead U مرده نمایی
down with him U مرده باد
death's head U جمجمه مرده
death feigning U مرده نمایی
dead band U نوار مرده
dead rise U فاصله مرده
dead soils U خاکهای مرده
dead space U فضای مرده
dead storage U گنجایش مرده
dead storage U حجم مرده
dead time U زمان مرده
dead volume U حجم مرده
deadball U توپ مرده
out of play U توپ مرده
deadness U حالت مرده
death day U سال مرده
dull finish U کالیبر مرده
dull finish U رخده مرده
resurrectionist U مرده دزد
necrolatry U مرده پرستی
necromania U مرده پرستی
necrophagous U مرده خور
necrophagous U مرده خوار
necrophilia U مرده گرایی
necrophobia U مرده هراسی
necropsy U مرده نگری
non productive time U زمان مرده
pah U مرده شور
saprophage U مرده خوار
murrain U گوشت مرده
slaked lime U اهک مرده اهک مرده
exanimate U دل مرده وبیروح
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
living corpse U مرده متحرک
ground swell U موج مرده
resurrection man U مرده دزد
idle turn U کلاف مرده
idle wire U سیم مرده
inhumationist U مرده خاک کن
still born U مرده بدنیاامده
lyke wake U پاسبانی مرده در شب
reliquiae U مرده ریگ
dead ball U توپ مرده
autopsies U تشریح مرده
widower U مرد زن مرده
autopsy U تشریح مرده
death masks U قیافه مرده
death mask U قیافه مرده
cremations U مرده سوزانی
time lag U زمان مرده
swells U موج مرده
time lags U زمان مرده
cremation U مرده سوزانی
widowers U مرد زن مرده
swelled U موج مرده
blate U روح مرده
stillbirths U مرده زاد
stillbirth U مرده زاد
morgue U مرده خانه
dead load U بار مرده
swell U موج مرده
dead as a d. U بکلی مرده
air slaked lime U اهک مرده
morgues U مرده خانه
mortuary U مرده شوی خانه
time lag U فاصله زمانی مرده
dead-house U مرده شوی خانه
protoxlead U سنگ مرده مرتک
time lags U فاصله زمانی مرده
necromimesis U خود مرده انگاری
sloughy U شبیه پوست مرده
sequestrum U قسمت بافت مرده
Speak well of the dead . <proverb> U پشت سر مرده بد نگو.
plague on it U مرده شورش ببرد
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
inheritance U مرده ریگ وراثت
inheritances U مرده ریگ وراثت
still born U مرده زاییده شده
mortuaries U مرده شوی خانه
autopsies U تشریح نسج مرده
death masks U ماسک صورت مرده
eloge U ستایش شخص مرده
death mask U ماسک صورت مرده
autopsy U تشریح نسج مرده
funeral home U مرده شوی خانه
blast it U مرده شورش را ببرد
balefire U اتش مرده سوزانی
cadaveric U دارای رنگ مرده
cirerar yurn U فرف خاکستر مرده
he seems to have died U ازقرارمعلوم مرده است
back lash eliminator U تعادل در مسیر مرده
d. paleness U رنگ ارام مرده
gralloch U احشای گوزن مرده
aeropause U منطقه جوی مرده
palling U تابوت محتوی مرده حائل
prosector U تشریح کننده بدن مرده
palled U تابوت محتوی مرده حائل
cadaverous U دارای رنگ پریده و مرده
deathy U مرگ نما مرده وار
sciomantic U غیبگو از روی سایه مرده
pall U تابوت محتوی مرده حائل
To be crazy about agirl . U کشته مرده دختری بودن
palls U تابوت محتوی مرده حائل
natimortality U امار مرده زاییده شدگان
heritage U مرده ریگ سهم موروثی
ossuary U محل امانت گذاری استخوان مرده
urns U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
crematory U کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
ossuary U فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
wraiths U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
wraith U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
funeral pyre U توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
sciomacy U غیب گویی از روی سایه مرده
under hatches U زیر عرشه دوراز نظر مرده
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
postmortem U مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
f. pile or pyre U توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
urn U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
it is not true that he is dead U اینکه میگویند مرده است حق ندارد
crematoria U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoriums U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
obsequial U وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
incinerators U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
zombiism U اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
incinerator U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
lich gate U سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
corn U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
twicer U حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
pyre U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
clavus U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
pyres U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
transmigration U حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
give someone an inch and they will take a mile <idiom> U اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
But his body was eventually recovered. U اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
gavelkind U تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
hatchment U صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
infarct U ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
funeral home U محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
zombies U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
direct loading U مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
zombi U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombie U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
back frow U اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است
undertaking U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaker U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
copyright U اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyrights U اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com