English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the outer world U مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ultramontane U وابسته به کشورها و مردمی که درانطرف کوه ها وارتفاعات هستند
extraterrestrials U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrial U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
to turn out U بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
humane <adj.> U مردمی
humanitarian <adj.> U مردمی
humanization U مردمی سازی
democratic leadership U رهبری مردمی
humanities U مردمی مروت
humanity U مردمی مروت
turanian U مردمی از نژاد التایی اورال
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
pentarch U یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند
out relief U دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
unprofitable servants U مردمی که خرسندند باینکه تنهاانچه وفیفه ایشان است بکنند
rhythm-and-blues U نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
to strain at a gnat U ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
witjout U بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
extravasate U ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejecting U بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion U بیرون اندازی بیرون امدگی
outward bound U عازم بیرون روانه بیرون
ejected U بیرون راندن بیرون انداختن
eject U بیرون راندن بیرون انداختن
ejects U بیرون راندن بیرون انداختن
off one's hands U بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
entourages U محیط
entourage U محیط
girth U محیط
girths U محیط
medium U محیط
milieux U محیط
milieu U محیط
sphere U محیط
spheres U محیط
environments U محیط
outsides U محیط
environment U محیط
surroundings U محیط
milieus U محیط
ambiance U محیط
mediums U محیط
circumference U محیط
perimeter U محیط
perimeters U محیط
ambience U محیط
circumferences U محیط
outside U محیط
setting U محیط
outline U محیط
millieu U محیط
circuity U محیط
lap U محیط
lapped U محیط
settings U محیط
outward things U محیط
outlines U محیط
periphery U محیط
outlined U محیط
peripheries U محیط
outlining U محیط
environment architecture U معماری محیط
environments U محیط زیست
climate for growth U محیط رشد
psychological environment U محیط روانی
circumambient U محیط دورگردیدن
bodification U بهسازی محیط
periphery U محیط حدود
operational environment U محیط فعالیت
operational environment U محیط عملیاتی
milieu U محیط اجتماعی
peripheries U محیط حدود
medium U محیط کشت
mediums U محیط کشت
polarization of a medium U قطبش محیط
comprehensive U وسیع محیط
contour U محیط مرئی
environmentalists U محیط نگر
environmentalist U محیط نگر
milieux U محیط اجتماعی
circling U محیط دایره
circles U محیط دایره
circled U محیط دایره
environment U محیط زیست
circle U محیط دایره
perimeter [circumference] of a circle U محیط دایره
milieus U محیط اجتماعی
ambient pressure U فشار محیط
living environment U محیط زنده
acclimatization U سازش با محیط
milieu therapy U محیط درمانی
therapeutic millieu U محیط درمانی
perimeters U پیرامون محیط
atmospheric environement U محیط جوی
threptic U محیط زاد
induced environment U محیط القایی
in vivo U در محیط طبیعی
workbenches U محیط کاری
workbench U محیط کاری
dispersion medium U محیط پاشندگی
ill neighboured U دارای محیط بد
in vitro U در محیط مصنوعی
ambient temperature U دمای محیط
windowing environment U محیط پنجرهای
miseenscene U محیط کلی
social milieu U محیط اجتماعی
silhouettes U محیط مریی
bonification U به سازی محیط
circumference U محیط دایره
perimeter U پیرامون محیط
silhouette U محیط مریی
circumferences U محیط دایره
dispersive medium U محیط پخش
shelf environment U محیط کم عمق
mixed environment U محیط درهم
are U هستند
plants indigenous to that soil U هستند
ScriptX U هستند
they are all of one mind U هستند
eco- U پیشوند محیط پرگیر
environmentalism U محیط زیست شناسی
misfits U غیر متجانس با محیط
misfit U غیر متجانس با محیط
environmentalism U محیط زیست گرایی
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
terrestrial environment U وضع محیط زمین
element U محیط طبیعی اخشیج
circumstance U شرایط محیط اهمیت
elements U محیط طبیعی اخشیج
metaerg U صفت محیط زاد
it is meters U محیط ان دومتر است
environments U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
induced environment U محیط القا شده
environmentalists U محیط زیست گرا
environmentalists U محیط زیست شناس
psychonomics U محیط شناسی روانی
environmentalist U محیط زیست گرا
environmentalist U محیط زیست شناس
environment U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
data base environment U محیط پایگاه داده
acid cure U پخت در محیط اسیدی
outsides U محیط دست بالا
outside U محیط دست بالا
acid catalysis U کاتالیزور در محیط اسیدی
accommodation U سازش با مقتضیات محیط
environmental psychology U روانشناسی محیط نگر
derealization U دگرسان بینی محیط
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
accommodations U سازش با مقتضیات محیط
bonification scheme U طرح بهسازی محیط
atlantic U دریای محیط غربی
environmental conservation U حفافت محیط زیست
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
environmental protection U حفاظت محیط زیست
archibenthal enviroment U محیط ژرف اقیانوس
peripheral U دورهای وابسته به محیط
who are they? U انها کی هستند
they are well matched U هم کفو هستند
there are numbers who U بسیاری هستند که
they are at loggerheads U هر دو سنگ یک من هستند
great circle U بزرگترین دایره محیط یک کره
element U عامل اصلی محیط طبیعی
living environment U جانداران محیط زیوندگان- پرمون
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
contamination U عدم خلوص و یکنواختی محیط
tested U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
elements U عامل اصلی محیط طبیعی
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
invert U تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting U تغییر اعداد در محیط دودویی
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
inverts U تغییر اعداد در محیط دودویی
climb the wall <idiom> U از محیط خسته وعصبانی شدن
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
eupelagic environment U محیط زیر لایه زیرین
analogue U ی از حالت آنالوگ هستند
analog U ی از حالت آنالوگ هستند
such as are happy U انهایی که خوشبخت هستند
The roads are obstructed. U جاده ها مسدود هستند.
5, 7, 9 are odd numbers . U 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
analogues U ی از حالت آنالوگ هستند
Such people are wicked . U اینگونه آدمها شر هستند
they are well matched U حریف یکدیگر هستند
acid alkylation U الکیل دار کردن در محیط اسیدی
accomodation U تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
contour U محیط مریی دوره میزان منحنی
oxydizing agents U مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
environmental services U دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
demarcation U نشان دادن اختلاف بین دو محیط
These football players are the pick of the bunch . U این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com