English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prophase U مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
karyokinesis U مرحله تقسیم سلولی
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
meiosis U تقسیم سلولی
amitosis U یک نوع تقسیم سلولی
gametocyte U سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
macromere U سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
incipient U اولیه مرحله ابتدایی
gastrula U مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
puerperium U مرحله بین زایمان واعاده زهدان بحال اولیه خود
phased array U ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
presence U پیشگاه
proscenium U جلو صحنه پیشگاه
prosceniums U جلو صحنه پیشگاه
creeps U مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection U سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep U مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
Ideal City U [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
boost phase U مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
basic communication U گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
leapfrogged U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
basic data U دادههای اولیه عناصر اولیه
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
restoration U احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
cellulous U سلولی
unicellular U یک سلولی
unicellularity U یک سلولی
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
amebas U جانور تک سلولی
amoeba U جانور تک سلولی
amebae U جانور تک سلولی
amoebae U جانور تک سلولی
cell animation U تحرک سلولی
cell receptor U گیرنده سلولی
amoebas U جانور تک سلولی
acellular U غیر سلولی
multicellular U چند سلولی
cellular U بافت سلولی
intercellular U داخل سلولی
extracellular U خارج سلولی
dogmatic marxism U مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
diploblastic U دارای دو غشاء سلولی
lysate U حاصل تجزیه سلولی
exoenzyme U انزیم خارج سلولی
sclerenchyma U بافت سخت سلولی
amoebic U وابسته به جانور تک سلولی
endoenzyme U انزیم داخل سلولی
macronucleus U هسته سلولی بزرگتر
cellular structure U ساختارسلولی سازه سلولی
agamete U تکثیر سلولی غیر جنسی
triploblastic U دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
receptacle U حفره درون سلولی گیاه
receptacles U حفره درون سلولی گیاه
stratum U رتبه طبقه نسج سلولی
protoplasm U ماده اصلی جسم سلولی
lumen U حفره سلولی درون جدار گیاه
karyolymph U ماده اساسی زمینه هسته سلولی
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
schizogony U تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
lyse U بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase U مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
mastigophoran U اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
islets of langerhans U دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
lymphoblast U سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
gemmulation U جوانه کوچک ایجادموجود تازه توسط جوانه سلولی
stepping U مرحله
scene U مرحله
scenes U مرحله
rung U مرحله
stages U مرحله
instar U مرحله
step U مرحله
stage U مرحله
phase U مرحله
grade U مرحله
phases U مرحله
grades U مرحله
phased U مرحله
stroke U مرحله
phased attack U تک مرحله به مرحله
process U مرحله
creeping attack U تک مرحله به مرحله
stroked U مرحله
processes U مرحله
strokes U مرحله
stroking U مرحله
stepping U مرحله پایه
initiation sequence U مرحله اغازی
exhaust stroke U مرحله تخلیه
propagation sequence U مرحله انتشار
stepping U مرحله رتبه
output stage U مرحله خروجی
phased U مرحله عملیات
execute phase U مرحله اجرا
inextremis U در اخرین مرحله
exhaust stroke U مرحله اگزوز
oral stage U مرحله دهانی
step U مرحله رتبه
step U مرحله پایه
developmental stage U مرحله تکوینی
phases U مرحله عملیات
phallic stage U مرحله التی
primordium U مرحله نخست
milestones U مرحله برجسته
fetch phase U مرحله واکشی
milestone U مرحله برجسته
imprimis U در مرحله نخست
modulator U مرحله تحمیل گر
differential stage U مرحله تفاضلی
fission process U مرحله انشقاق
latency U مرحله پنهانی
larval stage U مرحله کرمی
process U مرحله جریان
macro stage U مرحله کلان
developmental stage U مرحله پیشرفت
processes U مرحله جریان
home stretch U مرحله نهایی
staping U مرحله بندی
stages U درجه مرحله
buffer stage U مرحله میانگیر
power stroke U مرحله قدرت
in the egg U در مرحله نخستین
assault phase U مرحله هجوم
anal stage U مرحله مقعدی
driver U مرحله تحریک
intake stroke U مرحله مکش
point U مرحله قله
point U جهت مرحله
induction stroke U مرحله تنفس
in the first instance U در مرحله اول
an anxious time U مرحله پر اضطراب
stage U درجه مرحله
period U نوبت مرحله
induction stroke U مرحله مکش
periods U نوبت مرحله
intake stroke U مرحله تنفس
termination phase U مرحله پایانی
termination stage U مرحله پایانی
recovery phase U مرحله شکوفائی
phase U مرحله عملیات
oedipal stage U مرحله ادیپی
job step U مرحله برنامه
recovery phase U مرحله رونق
one step operation U عمل تک مرحله
speed stage U مرحله سرعت
speed level U مرحله سرعت
nth U در مرحله چند
genital phase U مرحله تناسلی
training cycle U مرحله اموزش
grade U مرحله گراد
drivers U مرحله تحریک
grades U مرحله گراد
solidifying process U مرحله انجماد
cladding process U مرحله روکش کاری
entelechy U مرحله تشکیل وتحقق
fire for effect U مرحله تیر موثر
qualifying U رسیدن به مرحله بعد
preverbal phase U مرحله پیش کلامی
first audio stage U مرحله صوتی نخست
stage U پرده گاه مرحله
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
stadia U میدان ورزش مرحله
stadium U میدان ورزش مرحله
milestone U مرحله مهمی اززندگی
processes U جریان عمل مرحله
process U جریان عمل مرحله
stadiums U میدان ورزش مرحله
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
stages U پرده گاه مرحله
pettifog U از مرحله پرت کردن
ticked U سخت ترین مرحله
creeping barrage U سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
milestones U مرحله مهمی اززندگی
ossification U مرحله تشکیل استخوان
tick U سخت ترین مرحله
noviciate U مرحله تازه کاری
diastolic phase U مرحله انبساطی قلب
ticks U سخت ترین مرحله
novitiate U مرحله تازه کاری
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
turning point U مرحله قاطع نقطه تحول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com