Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Quaker
U
مرتعش
Quakers
U
مرتعش
tremulous
U
مرتعش
vibrant
U
مرتعش
shakier
U
مرتعش
shakiest
U
مرتعش
shaky
U
مرتعش
shivery
U
مرتعش
shuddery
U
مرتعش
tottery
U
مرتعش
trembly
U
مرتعش
tremulant
U
مرتعش
trepid
U
مرتعش
wangler
U
مرتعش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
totty
U
لزان مرتعش
trembled
U
مرتعش شدن
trembles
U
مرتعش شدن
vibratile
U
مرتعش مواج
tremble
U
مرتعش شدن
strummed
U
مرتعش کردن
Parkinson's disease
U
فلج مرتعش
strum
U
مرتعش کردن
strums
U
مرتعش کردن
strumming
U
مرتعش کردن
vibrator
U
مرتعش کننده لرزانگر
tirl
U
مرتعش کردن لرزش
jars
U
مرتعش شدن خوردن
jar
U
مرتعش شدن خوردن
jarred
U
مرتعش شدن خوردن
vibrators
U
مرتعش کننده لرزانگر
trepid
U
ترسان مرتعش کننده
tremble
U
مرتعش ساختن رعشه
dirl
U
مرتعش کردن لرزیدن
trembled
U
مرتعش ساختن رعشه
trembles
U
مرتعش ساختن رعشه
induction vibrator
U
لرزانگرالقائی مرتعش کننده القائی
thriller
U
هیجان انگیز مرتعش کننده
thrillers
U
هیجان انگیز مرتعش کننده
quake
U
بهیجان امدن مرتعش شدن
quaked
U
بهیجان امدن مرتعش شدن
seismic
U
وابسته به زمین لرزه مرتعش
quakes
U
بهیجان امدن مرتعش شدن
quaking
U
بهیجان امدن مرتعش شدن
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com