English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
larval U مربوط به کرم حشره یا نوزادحشره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
insecticidal U دافع حشره مربوط به حشره کشی
entomological U مربوط به حشره شناسی
insecticides U حشره کشی داروی حشره کش
insecticide U حشره کشی داروی حشره کش
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
lepidopteron U حشره فلس بال حشره پشیز بال
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
insecticide U حشره کش
bugs U حشره
insects U حشره
insecticides U حشره کش
insect U حشره
bugging U حشره
fly dope U حشره کش
bug U حشره
insecticidal U حشره کش
larvicide U حشره کش
insect powder U گرد حشره کش
insectarium U حشره خانه
fireflies U حشره شب تاب
ocellus U چشم حشره
insectean U حشره دار
incunabulum U پیله حشره
insectivora U حشره خواران
ephemerid U حشره یک روزه
maggot U کرم حشره
stinkbug U حشره بدبو
grub U کرم حشره
grubbed U کرم حشره
grubs U کرم حشره
hackle U حشره پردار
fly U حشره پردار
insectifuge U حشره کشی
entomology U حشره شناسی
may fly U حشره یک روزه
gnat U حشره دو بال
larvae U کرم حشره
ephemera U حشره یکروزه
entomophobia U حشره هراسی
insectivorous U حشره خوار
entomophagous U حشره خوار
entomologize U در حشره شناسی
insectologist U حشره شناس
larva U کرم حشره
gnats U حشره دو بال
entomologist U حشره شناس
labium U لب زیرین حشره
insectary U حشره خانه
insectology U حشره شناسی
insectile U دارای حشره
insectile U حشره مانند
maggots U کرم حشره
firefly U حشره شب تاب
arvicide U کرم حشره کش
hoppers U هرگونه حشره جهنده
proboscises U الت مکیدن حشره
insectivore U پستاندار حشره خوار
larvae U نوزاد حشره لیسه
sucking louse U شپش یا حشره مکنده
proboscis U الت مکیدن حشره
arvicide U که کرم حشره را میکشد
insectivora U پستانداران حشره خوار
formication U توهم لمس حشره
bed bug U ساس [حشره شناسی]
larva U نوزاد حشره لیسه
larvicide U دافع کرم حشره
hessian fly U حشره گندم خوار
maggoty U پراز کرم حشره
dealate U حشره بدون بال
entomology U علم حشره شناسی
ant مور [حشره شناسی]
segment's of an insect's body U حلقه هایابندهای تن حشره
ant مورچه [حشره شناسی]
hopper U هرگونه حشره جهنده
pesticides U کشنده حشره موذی
pesticide U کشنده حشره موذی
hellgrammite U کرم حشره گوشتخوار
femurs U فخذ ران حشره
femur U فخذ ران حشره
femora U فخذ ران حشره
fly trap U گیاه حشره گیر
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
black ant U مورچه سیاه [حشره شناسی]
intertentacular U واقع در میان شاخکهای حشره
coxa U بند اول پای حشره
insectivore U جانور یا گیاه حشره خوار
migrant butterfly U پروانه کوچگر [حشره شناسی]
trochanter U بند دوم پای حشره
walking stick U حشره راست بال امریکایی
bagworm U کرم حشره بید یاپروانه
prothorax U قسمت قدامی سینه حشره
fly U طعمه مصنوعی بشکل حشره
chigger U نوعی حشره شبیه کنه
walking sticks U حشره راست بال امریکایی
gall wasp U حشره پرده بال مازو
fly casting U استفاده از حشره مصنوعی درماهی گیری
soft bill U پرنده منقار نازک حشره خوار
drosera U دروزرا گیاه حشره خوار باتلاقی
bass bug U حشره برای گرفتن ماهی خاردار
gallinipper U حشره گزنده نسبتا بزرگ سرخک
horntail U هرنوع حشره ازدسته نازک بالان
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
katydid U حشره راست بال درختی ازخانواده locustidae
ephermeris U جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
buggies U نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
bucktail U نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
buggy U نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
woodruff U حشره مصنوعی دارای بالهای سیاه و سفید
instar U حشره پروانه یابندپایی در مراحل مختلف رشد خود
bug U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
goldbeater U حشره قاب بالی که رنگ سبز مسی دارد
bugging U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugs U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
lae U [نوعی رنگینه قرمز که از حشره لاکا بدست می آید.]
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
carpet beetle U نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
carminic acid U اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
flybelt U منطقه الوده به حشره تسه تسه
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
hydraulic U مربوط به اب
for U مربوط به
eight bit system U مربوط به یک
irrelevant U نا مربوط
apposite U مربوط
as for U مربوط به
affined U مربوط
lineal U مربوط به خط
pertinenet U مربوط
pertaining U مربوط به
curatorial U مربوط به
condequent U مربوط
correspondents U مربوط به
related U مربوط
correspondent U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
caprine U مربوط به بز
relevant U مربوط
germane U مربوط
pertinent U مربوط
pertinent U مربوط به
coordinate U مربوط
coherent U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
proper U مربوط
prospective U مربوط به اینده
aeronautical U مربوط به فضانوردی
speculative U مربوط به اندیشه
genethliac U مربوط به طالع
garlicky U مربوط به سیر
gallinaceous U مربوط بماکیان
fistulous U مربوط به ناسور
communist U مربوط به کمونیسم
expiratory U مربوط به زفیر
anent U در مشارکت با مربوط به
communists U مربوط به کمونیسم
ameban U مربوط به امیب
goidelic U مربوط بسلت
glyptic U مربوط به حکاکی
parental U مربوط به والدین
glossal U مربوط به زبان
affiliate U مربوط ساختن
retired U مربوط به بازنشستگی
ammino U مربوط به امونیاک
affiliates U مربوط ساختن
affiliating U مربوط ساختن
electrically U مربوط به الکتریسیته
existential U مربوط به هستی
budgetary U مربوط به بودجه
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
anglian U مربوط به نژاد
analitical U مربوط به تجزیه
affiliated U مربوط ساختن
amebic U مربوط به امیب
ameboid U مربوط به امیب
faunae U مربوط به جانوران
filiate U مربوط ساختن
acrobatic U مربوط به بندبازی
anal U مربوط به مقعد
baronial U مربوط به بارون
surgical U مربوط به جراحی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com