English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
apiarian U مربوط به پرورش زنبور عسل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
apicultural U مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
Other Matches
apiculture U پرورش زنبور عسل
culture of bees U پرورش یا تربیت زنبور
beekeeper U پرورش دهندهء زنبور عسل
apiarist U پرورش دهندهء زنبور عسل
educational U مربوط به اموزش و پرورش
piscicultural U مربوط به پرورش ماهی
sericulture U پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system U سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education U پرورش اموزش و پرورش
rabbitry U محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
intelligence process U جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
wasp U زنبور
wasps U زنبور
humble bee U زنبور
vespal U وابسته به زنبور
I was stung by a wasp. U زنبور نیشم زد
bee-keepers U زنبور پرور
bee-keeper U زنبور پرور
bumble bee U زنبور درشت
yellow jacket U زنبور زرداجتماعی
apiphobia U زنبور هراسی
drones U زنبور عسل نر
hornet U زنبور سرخ
honeybees U زنبور عسل
vespiary U لانه زنبور
honeybee U زنبور عسل
hornets U زنبور سرخ
honey bee U زنبور عسل
droning U زنبور عسل نر
humble bee U زنبور درشت
droned U زنبور عسل نر
drone U زنبور عسل نر
hive U دسته زنبور
bee U مگس انگبین زنبور
apiculturist U پرورنده زنبور عسل
vespid U زنبور درشت و سرخ
carpenter bee U زنبور چوب سوراخ کن
bees U مگس انگبین زنبور
vespiary U اجتماع زنبوران دستهای زنبور
mason wasp U زنبور غیر اجتماعی لانه زی
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
apian U وابسته به زنبور عسل یامگس
waspish U زنبور وار نیش دار
waspishness U زنبور وار نیش دار
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
apivorous U زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
foulbrood U بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
clochan U [ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
cultivation U پرورش
breeding U پرورش
floriculture U پرورش گل
fosterage U پرورش
nurture U پرورش
nurtured U پرورش
nurtures U پرورش
nurturing U پرورش
upbringing U پرورش
pedagogy U پرورش
nourishment U پرورش
culture U پرورش
culturing U پرورش
cultures U پرورش
training پرورش
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
p.exercise U پرورش بدنی
aviculture U پرورش مرغ
data processing U پرورش اطلاعات
germiculture U پرورش میکروب
character training U پرورش منش
mental discipline U پرورش ذهنی
pisciculture U پرورش ماهی
bring up U پرورش دادن
education U اموزش و پرورش
mariculture U پرورش دریازیان
unbred U پرورش نیافته
ostreiculture U پرورش صدف
self cultivation U پرورش نفس
body building U پرورش اندام
fostered U پرورش دادن
swannery U محل پرورش قو
breeding U پرورش حیوانات
fostering U پرورش دادن
body-building U پرورش اندام
processes U پرورش دادن
process U پرورش دادن
foster U پرورش دادن
fosters U پرورش دادن
silviculture U پرورش جنگل
self culture U پرورش نفس
ser U پرورش نوغان
falconers U پرورش دهنده شاهین
education department U اداره آموزش و پرورش
f.education U پرورش واموزش دختران
educationalist U کارشناس اموزش و پرورش
guardian by nurture U قیم بعلت پرورش
educationists U متخصص اموزش و پرورش
educationists U کارشناس اموزش و پرورش
educationist U متخصص اموزش و پرورش
educationalists U کارشناس اموزش و پرورش
comparative education U اموزش و پرورش تطبیقی
nature nurture controversy U مجادله سرشت- پرورش
special education U اموزش و پرورش استثنایی
animal husband U پرورش جانوران اهلی
educationist U کارشناس اموزش و پرورش
poulterer U پرورش دهنده طور
calf machine U دستگاه پرورش عضله
silviculturist U ویژه گر پرورش جنگل
ser U پرورش کرم ابریشم
child rearing practices U شیوههای پرورش کودک
rosarian U پرورش دهنده گل سرخ
viniculture U پرورش انگور شراب
falconer U پرورش دهنده شاهین
manpower development U پرورش نیروی انسانی
haute ecole U پرورش اسب در سطح عالی
sericulturist U پرورش دهنده کرم ابریشم
sericultural U وابسته به پرورش کرم ابریشم
ranches U در مرتع پرورش احشام کردن
upbringing U روش اموزش و پرورش بچه
incubators U محل پرورش اطفال زودرس
incubator U محل پرورش اطفال زودرس
ranch U در مرتع پرورش احشام کردن
hennery U مزرعه یا محل پرورش مرغ
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
thremmatology U علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
wooler U جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
orthogenesis U اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
foliage plant U گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
inbreed U پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
green thumbed U کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
alma mater U مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
linebreeding U پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
beef cattle U گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
livestock U مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
live stock U مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
general grant U کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
automatic data processing U پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
develop U بسط دادن پرورش دادن
develops U بسط دادن پرورش دادن
condequent U مربوط
coordinate U مربوط
apposite U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
curatorial U مربوط به
related U مربوط
germane U مربوط
correspondents U مربوط به
correspondent U مربوط به
pertinent U مربوط به
relevant U مربوط
pertinenet U مربوط
for U مربوط به
caprine U مربوط به بز
proper U مربوط
vespertinal U مربوط به شب
as for U مربوط به
pertinent U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
hydraulic U مربوط به اب
pertaining U مربوط به
coherent U مربوط
lineal U مربوط به خط
irrelevant U نا مربوط
affined U مربوط
military U مربوط به نظام
vespertine U مربوط به شب شبانه
fossils U مربوط بادوارگذشته
fossil U مربوط بادوارگذشته
versicular U مربوط به ایات
acetarious U مربوط به سالاد
achaean U مربوط به اخائیه
valedictory U مربوط به خداحافظی
racing U مربوط بمسابقه
achaian U مربوط به اخائیه
attached U مربوط متعلق
to be U مربوط باینده
communist U مربوط به کمونیسم
fractional U مربوط به بخشها
vermian U مربوط به کرم
outbound U مربوط به خارج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com