English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synergistic U مربوط به همکاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
collaboration U همکاری
cooperation U همکاری
co-operate U همکاری
cahoots U همکاری
competition U همکاری
competitions U همکاری
synergism U همکاری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
coact U همکاری کردن
disassociated U همکاری نکردن
disassociates U همکاری نکردن
synergistic U همکاری کننده
antagonistic cooperation U همکاری ناساز
cooperator U همکاری کننده
co-operation U همکاری مشترک
logroll U همکاری کردن
logrolling U همکاری متقابل
teamwork U روح همکاری
assist U یاور همکاری
assisting U یاور همکاری
assists U یاور همکاری
take on <idiom> U شروع به همکاری
synergy U همکاری یاری
close controlled U همکاری نزدیک
assisted U یاور همکاری
close coordination U همکاری نزدیک
disassociating U همکاری نکردن
mutualism U اصول همکاری
pull together U همکاری کردن
collaboration U همکاری مشترک
incoordination U عدم همکاری
incoordinate U فاقد حس همکاری
noncooperation U عدم همکاری
solidarity U همکاری همبستگی
disaffiliate U همکاری نکردن
disaffiliation U عدم همکاری
cooperative work U همکاری مشترک
cooperation U همکاری مشترک
disassociate U همکاری نکردن
dissociate U قطع همکاری وشرکت
keep someone on <idiom> U اجازه همکاری دادن
cooperation U همکاری تشریک مساعی
dissociating U قطع همکاری وشرکت
contributions U هم بخشی همکاری وکمک
contribution U هم بخشی همکاری وکمک
dissociates U قطع همکاری وشرکت
disassociation U عدم یا فسخ همکاری
gung-ho U آمادهی همکاری و عمل
disaffiliate U به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
organization for economic co opration U سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
abasia U عدم همکاری عضلات محرکه
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
take turns <idiom> U انجام کاری با همکاری یکدیگر
to distance [dissociate] oneself from U دوری [قطع همکاری] کردن از
handle with kid gloves <idiom> U باکسی همکاری دقیق داشتن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
synergetic U دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
to dissociate [disassociate] oneself from somebody [something] U از کسی [چیزی] دوری [قطع همکاری] کردن
consolidation psychological operation U عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
bank giro U همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
to opt out [of something] U تصمیم گرفتن که کاری را انجام ندهند یا همکاری نکنند
community relations U روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
to opt in [something] U تصمیم گرفتن که کاری را انجام بدهند یا همکاری بکنند
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
backstabber U خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
internationalism U روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
interoperability U قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
contributed U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributes U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributing U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contribute U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lineal U مربوط به خط
proper U مربوط
correspondent U مربوط به
correspondents U مربوط به
pertinenet U مربوط
for U مربوط به
related U مربوط
pertinent U مربوط به
affined U مربوط
coordinate U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
coherent U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
pertinent U مربوط
condequent U مربوط
irrelevant U نا مربوط
vespertinal U مربوط به شب
relevant U مربوط
germane U مربوط
caprine U مربوط به بز
hydraulic U مربوط به اب
apposite U مربوط
as for U مربوط به
pertaining U مربوط به
curatorial U مربوط به
filiate U مربوط ساختن
divisional U مربوط به تقسیم
geriatric U مربوط به پیری
hominoid U مربوط به بشر
acrobatic U مربوط به بندبازی
centenarian U مربوط به قرن
centenarians U مربوط به قرن
domiciliary U مربوط به خانه
technologically U مربوط به فناوری
hydropic U مربوط به استسقاء
horsy U مربوط به اسب
hydrostatic U مربوط به فشار اب
hydrographic U مربوط به اب نگاری
technological U مربوط به فناوری
hawaiian U مربوط به هاوایی
operatic U مربوط به اپرا
communist U مربوط به کمونیسم
communists U مربوط به کمونیسم
parental U مربوط به والدین
affiliates U مربوط ساختن
prospective U مربوط به اینده
faunae U مربوط به جانوران
genethliac U مربوط به طالع
affiliated U مربوط ساختن
affiliate U مربوط ساختن
garlicky U مربوط به سیر
fistulous U مربوط به ناسور
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
climatic U مربوط به اب وهوا
affiliating U مربوط ساختن
retired U مربوط به بازنشستگی
speculative U مربوط به اندیشه
haemic U مربوط بخون
glossal U مربوط به زبان
goidelic U مربوط بسلت
glyptic U مربوط به حکاکی
vehicular U مربوط به خودرو
anal U مربوط به مقعد
futuristic U مربوط به اینده
aeronautical U مربوط به فضانوردی
existential U مربوط به هستی
expiratory U مربوط به زفیر
budgetary U مربوط به بودجه
electrically U مربوط به الکتریسیته
gallinaceous U مربوط بماکیان
basal U مربوط به ته یابنیان
astro U مربوط به نجوم
as to U عطف به مربوط به
agrologic U مربوط بخاکشناسی
arteriovenous U مربوط به رگها
arithmeticlal U مربوط به حساب
archival U مربوط به بایگانی
arbitrative U مربوط بحکمیت
arbitral U مربوط به حکمیت
atomistic U مربوط به اتم
fractional U مربوط به بخشهایی
fractional U مربوط به بخشها
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
bardic U مربوط به رامشگری
circumstantial U مربوط به موقعیت
baronial U مربوط به بارون
ovarian U مربوط به تخمدان
nautical U مربوط به کشتیرانی
nasal U مربوط به بینی
concern U مربوط بودن به
concerns U مربوط بودن به
acetarious U مربوط به سالاد
achaean U مربوط به اخائیه
achaian U مربوط به اخائیه
ameban U مربوط به امیب
ameba U مربوط به امیب
amazonian U مربوط به امازونها
aluminous U مربوط به الومینیوم
adulterous U مربوط به زنا
amebic U مربوط به امیب
ameboid U مربوط به امیب
ammino U مربوط به امونیاک
dependent U مربوط محتاج
outbound U مربوط به خارج
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com