Total search result: 201 (16 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
functional U |
مربوط به نحوه کار چیزی |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
bioclimatic U |
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی |
 |
 |
CD DA U |
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
CD audio U |
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
performance U |
نحوه کار کسی یا چیزی |
 |
 |
structure U |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
 |
 |
performances U |
نحوه کار کسی یا چیزی |
 |
 |
structures U |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
 |
 |
structuring U |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
 |
 |
demonstrating U |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demonstrates U |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demonstrate U |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demonstrated U |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demonstration U |
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demonstrations U |
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demo U |
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
direction U |
دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند |
 |
 |
controlling U |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
 |
 |
controls U |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
 |
 |
control U |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
 |
 |
to concern something U |
مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن] |
 |
 |
literate U |
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر |
 |
 |
simulations U |
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد |
 |
 |
simulation U |
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد |
 |
 |
documentation U |
متنهای مربوط به چیزی |
 |
 |
origination U |
کار مربوط به خلق چیزی |
 |
 |
entitative U |
واقعی مربوط بوجودخارجی چیزی |
 |
 |
stat [on something] U |
ارقام [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره] |
 |
 |
stat [on something] U |
آمار [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره] |
 |
 |
preparative U |
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی |
 |
 |
organizational U |
مربوط به روشی که چیزی مرتب شده است |
 |
 |
stat [on something] U |
واقعیت ها به صورت اعداد [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره] |
 |
 |
to shoot oneself in the foot <idiom> U |
بدبکار بردن [چیزی مربوط به خود شخص] [اصطلاح] |
 |
 |
to shoot oneself in the foot <idiom> U |
بد اداره کردن [چیزی مربوط به خود شخص] [اصطلاح] |
 |
 |
graphical U |
مربوط به چیزی که گرافیکی نشان داده شده است |
 |
 |
super U |
: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر |
 |
 |
nerds U |
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند |
 |
 |
nerd U |
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند |
 |
 |
program loans U |
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها |
 |
 |
tactical U |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
 |
 |
tactically U |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
 |
 |
inferences U |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
 |
 |
inference U |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
 |
 |
elevation guidance U |
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما |
 |
 |
victual U |
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار |
 |
 |
auditory U |
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری |
 |
 |
genital U |
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی |
 |
 |
supervisory U |
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور |
 |
 |
relative U |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
 |
 |
acoustical U |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
 |
 |
acoustic U |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
 |
 |
distance angle U |
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف |
 |
 |
range component U |
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد |
 |
 |
xenial U |
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان |
 |
 |
delivery terms U |
نحوه تحویل |
 |
 |
usages U |
نحوه استعمال |
 |
 |
dealing arrangments U |
نحوه توزیع |
 |
 |
procedure U |
نحوه عمل |
 |
 |
usage U |
نحوه استعمال |
 |
 |
rating U |
نحوه عملکرد مجاز |
 |
 |
operations U |
نحوه استفاده ازدستگاهها |
 |
 |
syntax checker U |
مقابله نحوه گری |
 |
 |
ratings U |
نحوه عملکرد مجاز |
 |
 |
line of duty U |
نحوه انجام وفیفه |
 |
 |
planning U |
سازماندهی نحوه انجام کاری |
 |
 |
scenarios U |
طرح ها [نحوه رفتار] [سناریو] |
 |
 |
relationship U |
نحوه اتصال دو چیز مشابه |
 |
 |
specific performance U |
نحوه اجرای معین در قرارداد |
 |
 |
relationships U |
نحوه اتصال دو چیز مشابه |
 |
 |
contract record U |
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد |
 |
 |
scenario U |
طرح [نحوه رفتار] [سناریو] |
 |
 |
fitness report U |
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی |
 |
 |
civil appropriation U |
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی |
 |
 |
instruct U |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
 |
 |
format U |
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها |
 |
 |
formats U |
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها |
 |
 |
instructed U |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
 |
 |
instructs U |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
 |
 |
cookbook U |
راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه |
 |
 |
to tick U |
کار کردن به نحوه ویژه یا درست |
 |
 |
cookbooks U |
راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه |
 |
 |
instructing U |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
 |
 |
manual U |
کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد |
 |
 |
schematic U |
نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها |
 |
 |
consumer research U |
تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان |
 |
 |
packages U |
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص |
 |
 |
package U |
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص |
 |
 |
The way he eats his food disgusts [revolts] [repulses] me. U |
به نحوه ای که او [مرد] غذا می خورد حال من را بهم می زند. |
 |
 |
packaged U |
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص |
 |
 |
map U |
شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها |
 |
 |
MAPI U |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد |
 |
 |
systems analysis U |
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند |
 |
 |
maps U |
شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها |
 |
 |
manual U |
کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد |
 |
 |
mail application programming interface U |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند |
 |
 |
demo U |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
 |
 |
precedence U |
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی |
 |
 |
cash and carry U |
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد |
 |
 |
compacts U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
cash-and-carries U |
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد |
 |
 |
demonstrations U |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
 |
 |
demonstration U |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
 |
 |
cash-and-carry U |
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد |
 |
 |
user U |
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم |
 |
 |
users U |
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم |
 |
 |
liquidated damages U |
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است |
 |
 |
XMS U |
قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند |
 |
 |
communication U |
پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند |
 |
 |
compact U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
unliquidated damages U |
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است |
 |
 |
compacted U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
compacting U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
manual U |
متنی که نحوه استفاده از سیستم یا نرم افزار را نشان می دهند |
 |
 |
to watch something U |
مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن] |
 |
 |
enhance U |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
 |
 |
implied assumpist U |
تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود |
 |
 |
enhances U |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
 |
 |
enhancing U |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
 |
 |
enhanced U |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
 |
 |
storage U |
نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,..... |
 |
 |
ISO/OSI model U |
معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند |
 |
 |
break clause U |
عبارتی درقرارداد که در ان نحوه نقض قرارداد شرح داده شده است |
 |
 |
IFF U |
استاندارد نحوه ذخیره سازی داده در Amiga در برخی سیستمهای گرافیکی |
 |
 |
doctrine U |
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند |
 |
 |
doctrines U |
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند |
 |
 |
lighter aboard ship |
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد |
 |
 |
Internet U |
بخشی از استاندارد TCP/IP که نحوه ارسال داده روی شبکه را بیان میکند |
 |
 |
unformatted U |
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2- |
 |
 |
formula U |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
 |
 |
formulae U |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
 |
 |
formulas U |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
 |
 |
interchange file format U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی داده در Amiga و برخی برنامههای گرافیکی را نشان میدهد |
 |
 |
DV I U |
سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد |
 |
 |
epp U |
استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد |
 |
 |
white book U |
ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند |
 |
 |
scroll U |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
 |
 |
scrolls U |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
 |
 |
tables U |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
 |
 |
JPEG U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی تصاور گرافیکی را به صورت فشرده در فایل روی دیسک بیان میکند |
 |
 |
tabled U |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
 |
 |
table U |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
 |
 |
tabling U |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
 |
 |
to stop somebody or something U |
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی] |
 |
 |
sna U |
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط |
 |
 |
self- U |
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند |
 |
 |
primer U |
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد |
 |
 |
primers U |
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد |
 |
 |
enclosing U |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
 |
 |
relevance U |
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند |
 |
 |
to appreciate something U |
قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی] |
 |
 |
encloses U |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
 |
 |
enclose U |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
 |
 |
pushed U |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
 |
 |
modifies U |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
 |
 |
via U |
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد |
 |
 |
push U |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
 |
 |
queries U |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
 |
 |
modifying U |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
 |
 |
modify U |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
 |
 |
pushes U |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
 |
 |
replace U |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
 |
 |
queried U |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
 |
 |
replaced U |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
 |
 |
replaces U |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
 |
 |
query U |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
 |
 |
querying U |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
 |
 |
replacing U |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
 |
 |
hypobaric U |
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو |
 |
 |
to esteem somebody or something [for something] U |
قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ] |
 |
 |
establish U |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
 |
 |
establishing U |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
 |
 |
covet U |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
 |
 |
establishes U |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
 |
 |
coveting U |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
 |
 |
correction U |
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند |
 |
 |
to hang over anything U |
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن |
 |
 |
covets U |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
 |
 |
to pass by any thing U |
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن |
 |
 |
VT terminal emulation U |
مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها |
 |
 |
printed U |
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد |
 |
 |
prints U |
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد |
 |
 |
print U |
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد |
 |
 |
think nothing of something <idiom> U |
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن |
 |
 |
appreciates U |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
 |
 |
appreciate U |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
 |
 |
appreciated U |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
 |
 |
to regard somebody [something] as something U |
کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن |
 |
 |
rate U |
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی |
 |
 |
rates U |
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی |
 |
 |
appreciating U |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
 |
 |
SGML U |
استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند |
 |
 |
operational U |
آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است |
 |
 |
cumulative delivery diagram U |
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد |
 |
 |
functional distribution U |
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع |
 |
 |
ansi U |
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند |
 |
 |
annotation U |
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه |
 |
 |
annotations U |
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه |
 |
 |
extension U |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
 |
 |
extensions U |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
 |
 |
gate U |
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد |
 |
 |
gates U |
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد |
 |