English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mechanical U مربوط به ماشین ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
feedback U اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو
symbol U لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است
technical U مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
Other Matches
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
irrelevant U نا مربوط
lineal U مربوط به خط
germane U مربوط
coherent U مربوط
correspondent U مربوط به
as for U مربوط به
pertinent U مربوط به
pertinent U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
affined U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
relevant U مربوط
for U مربوط به
hydraulic U مربوط به اب
related U مربوط
correspondents U مربوط به
pertaining U مربوط به
condequent U مربوط
coordinate U مربوط
caprine U مربوط به بز
proper U مربوط
apposite U مربوط
pertinenet U مربوط
curatorial U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
budgetary U مربوط به بودجه
faunae U مربوط به جانوران
glyptic U مربوط به حکاکی
glossal U مربوط به زبان
dictatorial U مربوط به دیکتاتور
filiate U مربوط ساختن
genethliac U مربوط به طالع
fistulous U مربوط به ناسور
garlicky U مربوط به سیر
gallinaceous U مربوط بماکیان
electrically U مربوط به الکتریسیته
photo- U مربوط به نور
expiratory U مربوط به زفیر
retired U مربوط به بازنشستگی
geriatric U مربوط به پیری
collegial U مربوط به دانشکده
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
computational U مربوط به یک محاسبه
thermal U مربوط به گرما
corresponsive U مربوط بیکدیگر
affiliating U مربوط ساختن
affiliate U مربوط ساختن
avuncular U مربوط بدایی
dictoral U مربوط به دکتری
affiliated U مربوط ساختن
affiliates U مربوط ساختن
divisional U مربوط به تقسیم
domiciliary U مربوط به خانه
churchly U مربوط به کلیسا
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
materials U مربوط جسم
numeric U 1-مربوط به اعداد. 2-
norse U مربوط به اسکاندیناوی
metabolical U مربوط به متابولیزم
speculative U مربوط به اندیشه
aeronautical U مربوط به فضانوردی
existential U مربوط به هستی
numerical U مربوط به اعداد
treats U مربوط بودن به
technological U مربوط به فناوری
material U مربوط جسم
acrobatic U مربوط به بندبازی
pertian U مربوط بودن
pertain to U مربوط بودن به
paratroop U مربوط به چتربازی
anal U مربوط به مقعد
ovarial U مربوط به تخمدان
post U مربوط به پست
osteal U مربوط باستخوان
post- U مربوط به پست
posted U مربوط به پست
posts U مربوط به پست
ghostly U مربوط به روح
self- U مربوط به خود
hydropic U مربوط به استسقاء
textual U مربوط به متن یا نص
hydrographic U مربوط به اب نگاری
horsy U مربوط به اسب
hominoid U مربوط به بشر
treat U مربوط بودن به
treated U مربوط بودن به
hawaiian U مربوط به هاوایی
narcotic U مربوط به موادمخدره
haemic U مربوط بخون
hydrostatic U مربوط به فشار اب
hypophyseal U مربوط به هیپوفیز
technologically U مربوط به فناوری
tutorial U مربوط به قیمومت
tutorials U مربوط به قیمومت
larcenous U مربوط به دزدی
janitorial U مربوط به فراشی
irrelative U نا مربوط مطلق
histrionic U مربوط به نمایش
insurrectional U مربوط به شورش
inspectional U مربوط به بازرسی
immunologic U مربوط به مصونیت
goidelic U مربوط بسلت
chromic U مربوط به کرومیوم
amazonian U مربوط به امازونها
fossils U مربوط بادوارگذشته
aesthetically U مربوط به علم
fossil U مربوط بادوارگذشته
racing U مربوط بمسابقه
outbound U مربوط به خارج
prospective U مربوط به اینده
dependent U مربوط محتاج
concerns U مربوط بودن به
concern U مربوط بودن به
fractional U مربوط به بخشهایی
acetarious U مربوط به سالاد
achaean U مربوط به اخائیه
sartorial U مربوط به خیاطی
aluminous U مربوط به الومینیوم
marital U مربوط به زناشویی
aguish U مربوط به تب و لرز
agrologic U مربوط بخاکشناسی
meteorological U مربوط به هواسنجی
adulterous U مربوط به زنا
astrological U مربوط به نجوم
aesthetic U مربوط به علم
achaian U مربوط به اخائیه
fractional U مربوط به بخشها
nasal U مربوط به بینی
parental U مربوط به والدین
climatic U مربوط به اب وهوا
operatic U مربوط به اپرا
municipal U مربوط به شهرداری
communist U مربوط به کمونیسم
communists U مربوط به کمونیسم
ceremonial U مربوط به جشن
familial U مربوط به خانواده
ceremonials U مربوط به جشن
matrimonial U مربوط به ازدواج
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
attached U مربوط متعلق
nautical U مربوط به کشتیرانی
vehicular U مربوط به خودرو
baronial U مربوط به بارون
futuristic U مربوط به اینده
circumstantial U مربوط به موقعیت
Americans U مربوط بامریکا
American U مربوط بامریکا
commercial U مربوط به تجارت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com