Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
heterosexual
U
مربوط به علاقه جنسی نسبت به جنس مخالف
heterosexuals
U
مربوط به علاقه جنسی نسبت به جنس مخالف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heterosexuality
U
علاقه بجنس مخالف
bisexuals
U
دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
bisexual
U
دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
homosexuals
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexual
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
oedipus complex
U
احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
oedipal
U
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
system
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
lenz' law
U
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
Mejidian style
U
طرح مجید
[این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
disinterest
U
بی علاقه کردن بی علاقه شدن
androgen
U
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
U
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous
U
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
antinomian
U
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
exhibitionism
U
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
Lori Pambak motif
U
ترنج لری
[پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
antisocial
U
مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
isogamete
U
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sexes
U
احساسات جنسی روابط جنسی
sex
U
احساسات جنسی روابط جنسی
square design
U
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
leverage
U
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable
U
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
U
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
oogamete
U
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
bind
U
علاقه
disinterested
U
: بی علاقه
penchant
U
علاقه
binds
U
علاقه
unresponsive
U
بی علاقه
affection
U
علاقه
interests
U
علاقه
interest
U
علاقه .
interests
U
علاقه .
uninterested
U
بی علاقه
ties
U
علاقه
stomachy
U
بی علاقه
interest
U
علاقه
nonchalant
U
بی علاقه
fondness
U
علاقه
tie
U
علاقه
liking
U
ذوق علاقه
renunciation
U
قطع علاقه
interestedness
U
علاقه مندی
tendencies
U
علاقه مختصر
concerned
U
علاقه مند
property
U
علاقه مایملک
tendency
U
علاقه مختصر
it is of interest to me
U
من در ان علاقه مندم
laceman
U
علاقه بند
self concern
U
علاقه بنفس
(not one's) cup of tea
<idiom>
U
علاقه ویژه
enthusiasts
U
علاقه مند
enthusiast
U
علاقه مند
enthusiastic
U
علاقه مند
disinterest
U
علاقه نداشتن
interested
U
علاقه مند
focal point
U
علاقه - سرگرمی
consuming
U
علاقه-عشق
beloved
U
مورد علاقه
disaffection
U
عدم علاقه
fondly
U
از روی علاقه
going for (someone)
<idiom>
U
علاقه کسی
calf love
U
علاقه دمدمی
put up with
<idiom>
U
علاقه مند
necrophagia
U
علاقه به اجساد
spelunking
U
علاقه به غار شناسی
fancying
U
تفننی علاقه داشتن به
fancy
U
تفننی علاقه داشتن به
To be interested in ( keen on ) some thing .
U
به چیزی علاقه داشتن
fanciest
U
تفننی علاقه داشتن به
To sever ones ties . to lose interest.
U
قطع علاقه کردن
fancied
U
تفننی علاقه داشتن به
unconcern
U
عدم علاقه خونسردی
uniterested
U
بی علاقه بی دخل وتصرف
shebang
U
امر مورد علاقه
fancies
U
تفننی علاقه داشتن به
disaffect
U
از علاقه و محبت کاستن
fancy free
U
بی علاقه عاری از عشق
to pique
U
علاقه مند کردن
You have piqued my interest in ...
U
تو من را به ... علاقه مند کردی.
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
idiopathy
U
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
He takes ( heels) much interest in politics.
U
به سیاست خیلی علاقه دارد
I have lost my interest in football .
U
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
interested parties
U
اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
earnest
U
سنگین علاقه شدید به چیزی
turfman
U
صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
uncommunicative
U
بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
It is of no interest to me at all.
U
من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
wanderlust
U
علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
lady's man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
shrug your shoulders
<idiom>
U
نشانه بی علاقه
[لاقید]
یا نا آگاه بودن
[اصطلاح]
bookworm
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
the iron interest
U
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
ladies' men
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
ladies' man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
bookworms
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
theatre fiend
U
آدم دیوانه وار علاقه مند به تیاتر
adonis
U
جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
association for women in computing
U
متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
aficionado
کسی که بسیار آگاه و علاقه مند به فعالیتی است.
Absence makes the heart grow fonder.
<proverb>
U
جدایى و دورى , باعث افزایش علاقه و دوستى مى شود.
addict
U
کسی که بسیار آگاه و علاقه مند به فعالیتی است
nympholepsy
U
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
May be I can interest you in this issue .
U
شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
fiend
U
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
U
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
hacker
U
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hackers
U
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
feather bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
hermaphrodite
U
دو جنسی
bisexual
U
دو جنسی
homogeneity
U
هم جنسی
generic
U
جنسی
unisexual
U
یک جنسی
hermaphrodites
U
دو جنسی
sex
U
جنسی
bisexuals
U
دو جنسی
gamic
U
جنسی
road sense
U
جنسی
kinds
U
جنسی
kindest
U
جنسی
ambisexual
U
دو جنسی
unisex
U
دو جنسی
diclinous
U
یک جنسی
kind
U
جنسی
sexes
U
جنسی
sexual
U
جنسی
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
ri/sme
U
سازمان تخصصی مهندسین علاقه مند در طراحی واستفاده از روبوت هاof Society the Internationalof EngineersRobotics anufacturing
sodomy
U
انحراف جنسی
heteroerotism
U
دگرخواهی جنسی
heterophilia
U
دیگرخواهی جنسی
sex differences
U
تفاوتهای جنسی
sex differentiation
U
تمایز جنسی
sex glands
U
غدههای جنسی
heterosome
U
کروموزوم جنسی
sexual intercourse
U
مقاربت جنسی
sexual intercourse
U
امیزش جنسی
idols of the tribe
U
اوهام جنسی
excitement
U
برانگیختگی جنسی
excitements
U
برانگیختگی جنسی
Sexual assault
U
تجاوز جنسی
heterosexuality
U
دگرخواهی جنسی
aphrodisiac
U
برانگیزنده جنسی
aphrodisiacs
U
برانگیزنده جنسی
gonocyte
U
سلول جنسی
gynandromorphy
U
ریخت دو جنسی
gynandrous
U
نر و ماده دو جنسی
coitus
U
مقاربت جنسی
haploid cell
U
یاخته جنسی
heteroeroticism
U
دگرخواهی جنسی
sex chromosomes
U
کروموزومهای جنسی
sex offenses
U
جرایم جنسی
sex perversion
U
انحراف جنسی
eroticism
U
تمایلات جنسی
sexual maturity
U
بلوغ جنسی
sexual offences
U
جرائم جنسی
sexual symbolism
U
نمادگری جنسی
sexual relations
U
روابط جنسی
sexual orientation
U
گرایش جنسی
inkind
U
کمک جنسی
sexual receptivity
U
پذیرندگی جنسی
sexual relations
U
مقاربت جنسی
eroticism
U
تحریکات جنسی
sexual disorder
U
اختلال جنسی
sexual development
U
رشد جنسی
lesbianism
U
رابطه جنسی زن با زن
sexual deviation
U
انحراف جنسی
sexual aberration
U
انحراف جنسی
impotency
U
ضعف جنسی
sexual perversion
U
انحراف جنسی
taxes in kind
U
مالیات جنسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com