English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
zibelline U مربوط به سمور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zibelline U سمور
marten U سمور
sables U سمور
sable U سمور
otters U سمور دریایی
otter U سمور دریایی
pekan U سمور کانادایی
mink U سمور یا راسو
mustelidea U خانواده سمور
spraints U فضله سمور ابی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
irrelevant U نا مربوط
as for U مربوط به
coherent U مربوط
vespertinal U مربوط به شب
apposite U مربوط
lineal U مربوط به خط
correspondents U مربوط به
pertaining U مربوط به
eight bit system U مربوط به یک
affined U مربوط
pertinenet U مربوط
for U مربوط به
correspondent U مربوط به
proper U مربوط
related U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
germane U مربوط
pertinent U مربوط به
pertinent U مربوط
relevant U مربوط
coordinate U مربوط
caprine U مربوط به بز
cretaceous U مربوط به گچ
condequent U مربوط
curatorial U مربوط به
personal U مربوط به کسی
arbitrative U مربوط بحکمیت
arbitral U مربوط به حکمیت
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
thematic U مربوط بموضوع
verbs U مربوط به صدا
verb U مربوط به صدا
glossal U مربوط به زبان
occupational U مربوط به شغل
coherently U بطور مربوط
congressional U مربوط به کنگره
sartorial U مربوط به خیاطی
glyptic U مربوط به حکاکی
insurrectional U مربوط به شورش
anent U در مشارکت با مربوط به
irrelative U نا مربوط مطلق
janitorial U مربوط به فراشی
astrological U مربوط به نجوم
larcenous U مربوط به دزدی
analitical U مربوط به تجزیه
ammino U مربوط به امونیاک
ameboid U مربوط به امیب
amebic U مربوط به امیب
metabolical U مربوط به متابولیزم
ameban U مربوط به امیب
ameba U مربوط به امیب
avuncular U مربوط بدایی
astro U مربوط به نجوم
goidelic U مربوط بسلت
haemic U مربوط بخون
hawaiian U مربوط به هاوایی
hominoid U مربوط به بشر
horsy U مربوط به اسب
hydrographic U مربوط به اب نگاری
meteorological U مربوط به هواسنجی
hydropic U مربوط به استسقاء
hydrostatic U مربوط به فشار اب
hypophyseal U مربوط به هیپوفیز
immunologic U مربوط به مصونیت
thermal U مربوط به گرما
anglian U مربوط به نژاد
inspectional U مربوط به بازرسی
archival U مربوط به بایگانی
existential U مربوط به هستی
churchly U مربوط به کلیسا
anal U مربوط به مقعد
collegial U مربوط به دانشکده
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
computational U مربوط به یک محاسبه
prospective U مربوط به اینده
parental U مربوط به والدین
corresponsive U مربوط بیکدیگر
communists U مربوط به کمونیسم
organizational U مربوط به سازمان
operatic U مربوط به اپرا
acrobatic U مربوط به بندبازی
climatic U مربوط به اب وهوا
bear on U مربوط بودن
baronial U مربوط به بارون
chromic U مربوط به کرومیوم
chromatic U مربوط به رنگها
c U مربوط به کامپیوتر
brumal U مربوط به زمستان
calligraphic U مربوط به خطاطی
caloric U مربوط به کالری
budgetary U مربوط به بودجه
electrically U مربوط به الکتریسیته
retired U مربوط به بازنشستگی
capitular U مربوط بفصل
affiliating U مربوط ساختن
affiliates U مربوط ساختن
aeronautical U مربوط به فضانوردی
affiliated U مربوط ساختن
cerebellar U مربوط به مخچه
affiliate U مربوط ساختن
britannic U مربوط به بریتانیا
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
arteriovenous U مربوط به رگها
polar U مربوط به قط بها
polar U مربوط به قطب
feminine U مربوط به جنس زن
Hellenic U مربوط به یونان
womanish U مربوط به زن یا زنان
mammary U مربوط به پستان
mammary U مربوط به پستانداران
my U مربوط بمن
contiguous U مربوط بهم
gallinaceous U مربوط بماکیان
garlicky U مربوط به سیر
nuclear U مربوط به اتمی
genethliac U مربوط به طالع
fistulous U مربوط به ناسور
as to U عطف به مربوط به
dictoral U مربوط به دکتری
basal U مربوط به ته یابنیان
divisional U مربوط به تقسیم
domiciliary U مربوط به خانه
bardic U مربوط به رامشگری
speculative U مربوط به اندیشه
technological U مربوط به فناوری
technologically U مربوط به فناوری
geriatric U مربوط به پیری
centenarian U مربوط به قرن
expiratory U مربوط به زفیر
centenarians U مربوط به قرن
faunae U مربوط به جانوران
filiate U مربوط ساختن
atomistic U مربوط به اتم
arithmeticlal U مربوط به حساب
residential U مربوط به اقامت
typographic U مربوط به چاپ
outbound U مربوط به خارج
facial U مربوط به صورت
vermian U مربوط به کرم
dependent U مربوط محتاج
versicular U مربوط به ایات
connects U مربوط کردن
connect U مربوط کردن
vespertine U مربوط به شب شبانه
concerns U مربوط بودن به
military U مربوط به نظام
concern U مربوط بودن به
villatic U مربوط به دهکده
vindicative U مربوط به توجیه
valedictory U مربوط به خداحافظی
attached U مربوط متعلق
racing U مربوط بمسابقه
senile U مربوط به پیری
postal U مربوط به پست
thallous U مربوط به تالیوم
familial U مربوط به خانواده
fossils U مربوط بادوارگذشته
fossil U مربوط بادوارگذشته
to be U مربوط باینده
to be in rapport U مربوط بودن
to have connexion with U مربوط بودن با
to the point U مربوط بموضوع
mathematical U مربوط به ریاضیات
subsistence U مربوط به زیست
municipal U مربوط به شهرداری
bears U مربوط بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com