Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
axillar
U
مربوط به زیر بغل از بغل روینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
growing
U
روینده
submersed
U
زیر اب روینده
uliginose
U
در باتلاق روینده
vegetive
U
گیاهی روینده
exogenous
U
برون روینده
epiphyllous
U
روی برگ روینده
vegetative
U
روینده رویش کننده
heteronomous
U
روینده تحت چندین قانون
epigeal
U
روینده برروی زمین روخاکی
ruderal
U
روینده درمیان مواد پوسیده وفاسد
ingrown
U
روینده و رشد کننده در درون چیز دیگری
ingrowing
U
رشد کننده در درون زیر گوشت روینده
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
underbrush
U
درخت کوچک روینده درزیر درخت
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
condequent
U
مربوط
relevant
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
eight bit system
U
مربوط به یک
hydraulic
U
مربوط به اب
irrelevant
U
نا مربوط
proper
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
curatorial
U
مربوط به
coherent
U
مربوط
coordinate
U
مربوط
germane
U
مربوط
pertinenet
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
correspondent
U
مربوط به
vespertinal
U
مربوط به شب
correspondents
U
مربوط به
as for
U
مربوط به
related
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
pertinent
U
مربوط
for
U
مربوط به
pertaining
U
مربوط به
affined
U
مربوط
apposite
U
مربوط
amebic
U
مربوط به امیب
aguish
U
مربوط به تب و لرز
outbound
U
مربوط به خارج
dependent
U
مربوط محتاج
nasal
U
مربوط به بینی
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
Americans
U
مربوط بامریکا
ameboid
U
مربوط به امیب
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
amazonian
U
مربوط به امازونها
ameba
U
مربوط به امیب
racing
U
مربوط بمسابقه
agrologic
U
مربوط بخاکشناسی
ameban
U
مربوط به امیب
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
acetarious
U
مربوط به سالاد
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
achaean
U
مربوط به اخائیه
achaian
U
مربوط به اخائیه
fractional
U
مربوط به بخشها
ovarian
U
مربوط به تخمدان
fractional
U
مربوط به بخشهایی
concern
U
مربوط بودن به
concerns
U
مربوط بودن به
adulterous
U
مربوط به زنا
baronial
U
مربوط به بارون
vehicular
U
مربوط به خودرو
existential
U
مربوط به هستی
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
anal
U
مربوط به مقعد
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
speculative
U
مربوط به اندیشه
technological
U
مربوط به فناوری
technologically
U
مربوط به فناوری
geriatric
U
مربوط به پیری
centenarian
U
مربوط به قرن
centenarians
U
مربوط به قرن
budgetary
U
مربوط به بودجه
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
retired
U
مربوط به بازنشستگی
futuristic
U
مربوط به اینده
climatic
U
مربوط به اب وهوا
operatic
U
مربوط به اپرا
communist
U
مربوط به کمونیسم
communists
U
مربوط به کمونیسم
parental
U
مربوط به والدین
affiliate
U
مربوط ساختن
affiliated
U
مربوط ساختن
affiliates
U
مربوط ساختن
affiliating
U
مربوط ساختن
feminine
U
مربوط به جنس زن
my
U
مربوط بمن
surgical
U
مربوط به جراحی
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
familial
U
مربوط به خانواده
municipal
U
مربوط به شهرداری
attached
U
مربوط متعلق
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
military
U
مربوط به نظام
commercial
U
مربوط به تجارت
textual
U
مربوط به متن یا نص
marital
U
مربوط به زناشویی
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
ceremonials
U
مربوط به جشن
nuclear
U
مربوط به اتمی
thematic
U
مربوط بموضوع
congressional
U
مربوط به کنگره
sartorial
U
مربوط به خیاطی
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
astrological
U
مربوط به نجوم
aesthetic
U
مربوط به علم
aesthetically
U
مربوط به علم
ceremonial
U
مربوط به جشن
American
U
مربوط بامریکا
ammino
U
مربوط به امونیاک
immunologic
U
مربوط به مصونیت
professorate
U
مربوط به استادی
pyrotechnic
U
مربوط به فن اتشبازی
pyric
U
مربوط به سوختن
quadrantal
U
مربوط به تراز
sensorimotor
U
مربوط به حس حرکت
shipboard
U
مربوط به ناو
substantival
U
مربوط به اسم
superciliary
U
مربوط به ابرو
synergistic
U
مربوط به همکاری
testamentary
U
مربوط به وصیتنامه
procephalic
U
مربوط به جلو سر
pertian
U
مربوط بودن
pertain to
U
مربوط بودن به
inspectional
U
مربوط به بازرسی
insurrectional
U
مربوط به شورش
irrelative
U
نا مربوط مطلق
janitorial
U
مربوط به فراشی
larcenous
U
مربوط به دزدی
metabolical
U
مربوط به متابولیزم
norse
U
مربوط به اسکاندیناوی
osteal
U
مربوط باستخوان
ovarial
U
مربوط به تخمدان
paratroop
U
مربوط به چتربازی
textuary
U
مربوط به متن
thallous
U
مربوط به تالیوم
yester
U
مربوط به دیروز
zibelline
U
مربوط به سمور
nutritional
U
مربوط بهتغذیه
What's it to you?
<idiom>
U
به تو چه؟
[به تو چه مربوط است؟]
What do I care?
U
به من چه مربوط است؟
woodsy
U
مربوط به جنگل
weaponary
U
مربوط به اسلحه
vindicative
U
مربوط به توجیه
to be
U
مربوط باینده
to be in rapport
U
مربوط بودن
to have connexion with
U
مربوط بودن با
to the point
U
مربوط بموضوع
typographic
U
مربوط به چاپ
numeric
U
1-مربوط به اعداد. 2-
vermian
U
مربوط به کرم
versicular
U
مربوط به ایات
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
villatic
U
مربوط به دهکده
hypophyseal
U
مربوط به هیپوفیز
analitical
U
مربوط به تجزیه
bear on
U
مربوط بودن
britannic
U
مربوط به بریتانیا
brumal
U
مربوط به زمستان
c
U
مربوط به کامپیوتر
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
caloric
U
مربوط به کالری
capitular
U
مربوط بفصل
cerebellar
U
مربوط به مخچه
chromatic
U
مربوط به رنگها
basal
U
مربوط به ته یابنیان
bardic
U
مربوط به رامشگری
expiratory
U
مربوط به زفیر
anent
U
در مشارکت با مربوط به
anglian
U
مربوط به نژاد
arbitral
U
مربوط به حکمیت
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
archival
U
مربوط به بایگانی
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com