Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
current
U
مربوط به زمان حال
currents
U
مربوط به زمان حال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Victorian
U
مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
hazard
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazards
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
limitation of actions
U
در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
preatomic
U
مربوط به زمان قبل ازاستفاده بمب یا نیروی اتمی
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
Other Matches
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
present
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presents
U
زمان حاضر زمان حال
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
lineal
U
مربوط به خط
condequent
U
مربوط
proper
U
مربوط
affined
U
مربوط
coherent
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
correspondent
U
مربوط به
correspondents
U
مربوط به
pertaining
U
مربوط به
caprine
U
مربوط به بز
as for
U
مربوط به
relevant
U
مربوط
pertinenet
U
مربوط
germane
U
مربوط
coordinate
U
مربوط
curatorial
U
مربوط به
pertinent
U
مربوط به
related
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
apposite
U
مربوط
eight bit system
U
مربوط به یک
irrelevant
U
نا مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
vespertinal
U
مربوط به شب
for
U
مربوط به
materials
U
مربوط جسم
testamentary
U
مربوط به وصیتنامه
material
U
مربوط جسم
Hellenic
U
مربوط به یونان
pertain to
U
مربوط بودن به
baronial
U
مربوط به بارون
ovarian
U
مربوط به تخمدان
futuristic
U
مربوط به اینده
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
posts
U
مربوط به پست
avuncular
U
مربوط بدایی
posted
U
مربوط به پست
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
polar
U
مربوط به قطب
Americans
U
مربوط بامریکا
versicular
U
مربوط به ایات
vehicular
U
مربوط به خودرو
vermian
U
مربوط به کرم
municipal
U
مربوط به شهرداری
attached
U
مربوط متعلق
substantival
U
مربوط به اسم
superciliary
U
مربوط به ابرو
synergistic
U
مربوط به همکاری
polar
U
مربوط به قط بها
military
U
مربوط به نظام
commercial
U
مربوط به تجارت
textual
U
مربوط به متن یا نص
American
U
مربوط بامریکا
typographic
U
مربوط به چاپ
familial
U
مربوط به خانواده
nasal
U
مربوط به بینی
post-
U
مربوط به پست
verbs
U
مربوط به صدا
verb
U
مربوط به صدا
osteal
U
مربوط باستخوان
concern
U
مربوط بودن به
to the point
U
مربوط بموضوع
concerns
U
مربوط بودن به
dependent
U
مربوط محتاج
outbound
U
مربوط به خارج
racing
U
مربوط بمسابقه
occupational
U
مربوط به شغل
coherently
U
بطور مربوط
to have connexion with
U
مربوط بودن با
to be in rapport
U
مربوط بودن
to be
U
مربوط باینده
textuary
U
مربوط به متن
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
post
U
مربوط به پست
fractional
U
مربوط به بخشها
fractional
U
مربوط به بخشهایی
tutorials
U
مربوط به قیمومت
anent
U
در مشارکت با مربوط به
thallous
U
مربوط به تالیوم
mammary
U
مربوط به پستان
mammary
U
مربوط به پستانداران
thermal
U
مربوط به گرما
contiguous
U
مربوط بهم
pertian
U
مربوط بودن
paratroop
U
مربوط به چتربازی
ovarial
U
مربوط به تخمدان
personal
U
مربوط به کسی
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
woodsy
U
مربوط به جنگل
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
treats
U
مربوط بودن به
narcotic
U
مربوط به موادمخدره
tutorial
U
مربوط به قیمومت
affiliated
U
مربوط ساختن
affiliate
U
مربوط ساختن
speculative
U
مربوط به اندیشه
technological
U
مربوط به فناوری
technologically
U
مربوط به فناوری
nutritional
U
مربوط بهتغذیه
dictatorial
U
مربوط به دیکتاتور
geriatric
U
مربوط به پیری
photo-
U
مربوط به نور
prospective
U
مربوط به اینده
treated
U
مربوط بودن به
histrionic
U
مربوط به نمایش
treat
U
مربوط بودن به
existential
U
مربوط به هستی
budgetary
U
مربوط به بودجه
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
yester
U
مربوط به دیروز
retired
U
مربوط به بازنشستگی
weaponary
U
مربوط به اسلحه
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
zibelline
U
مربوط به سمور
affiliating
U
مربوط ساختن
anal
U
مربوط به مقعد
affiliates
U
مربوط ساختن
quadrantal
U
مربوط به تراز
pyric
U
مربوط به سوختن
pyrotechnic
U
مربوط به فن اتشبازی
parental
U
مربوط به والدین
centenarian
U
مربوط به قرن
centenarians
U
مربوط به قرن
villatic
U
مربوط به دهکده
aesthetic
U
مربوط به علم
aesthetically
U
مربوط به علم
ceremonial
U
مربوط به جشن
ceremonials
U
مربوط به جشن
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
marital
U
مربوط به زناشویی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com