Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
arteriovenous
U
مربوط به رگها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vasa
U
رگها
vasomotor nerves
U
اعصاب محرک رگها
vasomotor
U
اعصاب محرک رگها
vasomotor
U
کنترل کننده رگها
hypotension
U
فشار خیلی ضعیف وغیرعادی رگها
hematoma
U
توموریاغده محتوی خون خارج شده از رگها
intima
U
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
U
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
as for
U
مربوط به
condequent
U
مربوط
pertaining
U
مربوط به
irrelevant
U
نا مربوط
curatorial
U
مربوط به
pertinenet
U
مربوط
coordinate
U
مربوط
vespertinal
U
مربوط به شب
eight bit system
U
مربوط به یک
coherent
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
pertinent
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
relevant
U
مربوط
related
U
مربوط
germane
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
lineal
U
مربوط به خط
apposite
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
proper
U
مربوط
correspondents
U
مربوط به
correspondent
U
مربوط به
affined
U
مربوط
for
U
مربوط به
affiliates
U
مربوط ساختن
communists
U
مربوط به کمونیسم
churchly
U
مربوط به کلیسا
chromic
U
مربوط به کرومیوم
affiliated
U
مربوط ساختن
chromatic
U
مربوط به رنگها
parental
U
مربوط به والدین
affiliating
U
مربوط ساختن
collegial
U
مربوط به دانشکده
retired
U
مربوط به بازنشستگی
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
computational
U
مربوط به یک محاسبه
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
affiliate
U
مربوط ساختن
goidelic
U
مربوط بسلت
prospective
U
مربوط به اینده
operatic
U
مربوط به اپرا
dictoral
U
مربوط به دکتری
genethliac
U
مربوط به طالع
contiguous
U
مربوط بهم
communist
U
مربوط به کمونیسم
glossal
U
مربوط به زبان
personal
U
مربوط به کسی
hydropic
U
مربوط به استسقاء
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
verbs
U
مربوط به صدا
verb
U
مربوط به صدا
occupational
U
مربوط به شغل
glyptic
U
مربوط به حکاکی
coherently
U
بطور مربوط
haemic
U
مربوط بخون
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
hominoid
U
مربوط به بشر
horsy
U
مربوط به اسب
mammary
U
مربوط به پستانداران
mammary
U
مربوط به پستان
climatic
U
مربوط به اب وهوا
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
divisional
U
مربوط به تقسیم
domiciliary
U
مربوط به خانه
expiratory
U
مربوط به زفیر
faunae
U
مربوط به جانوران
filiate
U
مربوط ساختن
fistulous
U
مربوط به ناسور
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
garlicky
U
مربوط به سیر
polar
U
مربوط به قط بها
polar
U
مربوط به قطب
Hellenic
U
مربوط به یونان
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
aesthetic
U
مربوط به علم
marital
U
مربوط به زناشویی
surgical
U
مربوط به جراحی
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
adulterous
U
مربوط به زنا
achaian
U
مربوط به اخائیه
achaean
U
مربوط به اخائیه
familial
U
مربوط به خانواده
acetarious
U
مربوط به سالاد
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
agrologic
U
مربوط بخاکشناسی
ceremonials
U
مربوط به جشن
aesthetically
U
مربوط به علم
ameboid
U
مربوط به امیب
amebic
U
مربوط به امیب
ameban
U
مربوط به امیب
ameba
U
مربوط به امیب
amazonian
U
مربوط به امازونها
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
ceremonial
U
مربوط به جشن
municipal
U
مربوط به شهرداری
American
U
مربوط بامریکا
Americans
U
مربوط بامریکا
fractional
U
مربوط به بخشهایی
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
fractional
U
مربوط به بخشها
baronial
U
مربوط به بارون
ovarian
U
مربوط به تخمدان
nasal
U
مربوط به بینی
textual
U
مربوط به متن یا نص
concern
U
مربوط بودن به
concerns
U
مربوط بودن به
attached
U
مربوط متعلق
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
military
U
مربوط به نظام
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
racing
U
مربوط بمسابقه
commercial
U
مربوط به تجارت
outbound
U
مربوط به خارج
dependent
U
مربوط محتاج
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
budgetary
U
مربوط به بودجه
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
bear on
U
مربوط بودن
speculative
U
مربوط به اندیشه
technological
U
مربوط به فناوری
basal
U
مربوط به ته یابنیان
technologically
U
مربوط به فناوری
bardic
U
مربوط به رامشگری
geriatric
U
مربوط به پیری
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
britannic
U
مربوط به بریتانیا
anal
U
مربوط به مقعد
cerebellar
U
مربوط به مخچه
capitular
U
مربوط بفصل
existential
U
مربوط به هستی
caloric
U
مربوط به کالری
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
c
U
مربوط به کامپیوتر
brumal
U
مربوط به زمستان
centenarian
U
مربوط به قرن
centenarians
U
مربوط به قرن
archival
U
مربوط به بایگانی
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
arbitral
U
مربوط به حکمیت
astrological
U
مربوط به نجوم
anglian
U
مربوط به نژاد
anent
U
در مشارکت با مربوط به
analitical
U
مربوط به تجزیه
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
sartorial
U
مربوط به خیاطی
feminine
U
مربوط به جنس زن
my
U
مربوط بمن
nuclear
U
مربوط به اتمی
atomistic
U
مربوط به اتم
astro
U
مربوط به نجوم
thematic
U
مربوط بموضوع
as to
U
عطف به مربوط به
congressional
U
مربوط به کنگره
ammino
U
مربوط به امونیاک
weaponary
U
مربوط به اسلحه
aguish
U
مربوط به تب و لرز
connect
U
مربوط کردن
connects
U
مربوط کردن
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
versicular
U
مربوط به ایات
facial
U
مربوط به صورت
procephalic
U
مربوط به جلو سر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com