Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
yester
U
مربوط به دیروز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yesterday
U
دیروز
yesterday morning
U
بامداد دیروز
yestreen
U
دیروز عصر
yesterday morning
U
دیروز صبح
They didnt slaughter any animals yesterday .
U
دیروز کشتار نکردند
The house next door was broken into/burgled/burglarized yesterday.
U
دیروز دزد خانه همسایه را زد.
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting.
U
من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
proper
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
affined
U
مربوط
curatorial
U
مربوط به
eight bit system
U
مربوط به یک
pertinenet
U
مربوط
vespertinal
U
مربوط به شب
related
U
مربوط
pertaining
U
مربوط به
pertinent
U
مربوط به
condequent
U
مربوط
as for
U
مربوط به
coordinate
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
apposite
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
for
U
مربوط به
germane
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
lineal
U
مربوط به خط
correspondents
U
مربوط به
correspondent
U
مربوط به
relevant
U
مربوط
coherent
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
chromatic
U
مربوط به رنگها
computational
U
مربوط به یک محاسبه
capitular
U
مربوط بفصل
affiliated
U
مربوط ساختن
cerebellar
U
مربوط به مخچه
chromic
U
مربوط به کرومیوم
affiliate
U
مربوط ساختن
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
churchly
U
مربوط به کلیسا
affiliating
U
مربوط ساختن
retired
U
مربوط به بازنشستگی
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
budgetary
U
مربوط به بودجه
collegial
U
مربوط به دانشکده
affiliates
U
مربوط ساختن
prospective
U
مربوط به اینده
parental
U
مربوط به والدین
mammary
U
مربوط به پستان
mammary
U
مربوط به پستانداران
genethliac
U
مربوط به طالع
contiguous
U
مربوط بهم
communist
U
مربوط به کمونیسم
glossal
U
مربوط به زبان
personal
U
مربوط به کسی
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
verbs
U
مربوط به صدا
verb
U
مربوط به صدا
occupational
U
مربوط به شغل
glyptic
U
مربوط به حکاکی
coherently
U
بطور مربوط
goidelic
U
مربوط بسلت
haemic
U
مربوط بخون
hominoid
U
مربوط به بشر
horsy
U
مربوط به اسب
Hellenic
U
مربوط به یونان
polar
U
مربوط به قطب
communists
U
مربوط به کمونیسم
operatic
U
مربوط به اپرا
dictoral
U
مربوط به دکتری
climatic
U
مربوط به اب وهوا
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
divisional
U
مربوط به تقسیم
domiciliary
U
مربوط به خانه
expiratory
U
مربوط به زفیر
faunae
U
مربوط به جانوران
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
filiate
U
مربوط ساختن
fistulous
U
مربوط به ناسور
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
garlicky
U
مربوط به سیر
polar
U
مربوط به قط بها
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
existential
U
مربوط به هستی
amebic
U
مربوط به امیب
surgical
U
مربوط به جراحی
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
adulterous
U
مربوط به زنا
achaian
U
مربوط به اخائیه
achaean
U
مربوط به اخائیه
familial
U
مربوط به خانواده
acetarious
U
مربوط به سالاد
marital
U
مربوط به زناشویی
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
ameban
U
مربوط به امیب
ameba
U
مربوط به امیب
amazonian
U
مربوط به امازونها
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
aguish
U
مربوط به تب و لرز
ceremonial
U
مربوط به جشن
ceremonials
U
مربوط به جشن
agrologic
U
مربوط بخاکشناسی
municipal
U
مربوط به شهرداری
attached
U
مربوط متعلق
textual
U
مربوط به متن یا نص
American
U
مربوط بامریکا
Americans
U
مربوط بامریکا
fractional
U
مربوط به بخشهایی
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
fractional
U
مربوط به بخشها
baronial
U
مربوط به بارون
ovarian
U
مربوط به تخمدان
concern
U
مربوط بودن به
concerns
U
مربوط بودن به
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
military
U
مربوط به نظام
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
racing
U
مربوط بمسابقه
commercial
U
مربوط به تجارت
outbound
U
مربوط به خارج
dependent
U
مربوط محتاج
nasal
U
مربوط به بینی
caloric
U
مربوط به کالری
basal
U
مربوط به ته یابنیان
technologically
U
مربوط به فناوری
bardic
U
مربوط به رامشگری
geriatric
U
مربوط به پیری
centenarian
U
مربوط به قرن
centenarians
U
مربوط به قرن
feminine
U
مربوط به جنس زن
my
U
مربوط بمن
technological
U
مربوط به فناوری
speculative
U
مربوط به اندیشه
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
c
U
مربوط به کامپیوتر
brumal
U
مربوط به زمستان
anal
U
مربوط به مقعد
britannic
U
مربوط به بریتانیا
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
bear on
U
مربوط بودن
nuclear
U
مربوط به اتمی
atomistic
U
مربوط به اتم
astro
U
مربوط به نجوم
arbitral
U
مربوط به حکمیت
astrological
U
مربوط به نجوم
anglian
U
مربوط به نژاد
anent
U
در مشارکت با مربوط به
analitical
U
مربوط به تجزیه
ammino
U
مربوط به امونیاک
aesthetic
U
مربوط به علم
aesthetically
U
مربوط به علم
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
thematic
U
مربوط بموضوع
as to
U
عطف به مربوط به
congressional
U
مربوط به کنگره
sartorial
U
مربوط به خیاطی
arteriovenous
U
مربوط به رگها
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
archival
U
مربوط به بایگانی
ameboid
U
مربوط به امیب
hydropic
U
مربوط به استسقاء
bears
U
مربوط بودن
vindicative
U
مربوط به توجیه
villatic
U
مربوط به دهکده
facial
U
مربوط به صورت
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
versicular
U
مربوط به ایات
subsistence
U
مربوط به زیست
histrionic
U
مربوط به نمایش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com