Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
factional
U
مربوط به دسته بندی یا توط ئه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
clustering
U
دسته بندی
assortments
U
دسته بندی
grading
U
دسته بندی
classification
U
دسته بندی
faction
U
دسته بندی
classifications
U
دسته بندی
scale
U
دسته بندی
rating
U
دسته بندی
juntas
U
دسته بندی
junta
U
دسته بندی
assortment
U
دسته بندی
ordinations
U
دسته بندی
ordination
U
دسته بندی
factions
U
دسته بندی
ratings
U
دسته بندی
groupage
U
دسته بندی
division
U
قسمت دسته بندی
categorised
U
دسته بندی کردن
resort
U
دسته بندی کردن
resorted
U
دسته بندی کردن
assorted
<adj.>
U
دسته بندی شده
ratings
U
دسته بندی کردن
rating
U
دسته بندی کردن
sort
U
دسته بندی کردن
factionist
U
عضو دسته بندی
to erect into
U
دسته بندی کردن به
divisions
U
قسمت دسته بندی
zone
U
ناحیه دسته بندی
sorting test
U
ازمون دسته بندی
grades
U
دسته بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن
zones
U
ناحیه دسته بندی
junto
U
دسته بندی سیاسی
group
U
دسته بندی کردن
resorts
U
دسته بندی کردن
classification chart
U
نمودار دسته بندی
classifications
U
عمل دسته بندی
groupage
U
دسته بندی کردن
zone decimal
U
دسته بندی اعشاری
classify
U
دسته بندی کردن
categorizes
U
دسته بندی کردن
to form into groups
U
دسته بندی کردن
to categorize
U
دسته بندی کردن
categorizing
U
دسته بندی کردن
classification
U
عمل دسته بندی
zone punch
U
سوراخ دسته بندی
classifies
U
دسته بندی کردن
categorized
U
دسته بندی کردن
clanship
U
دسته بندی قبیلهای
groups
U
دسته بندی کردن
qsort
U
دسته بندی پرسشها
categorises
U
دسته بندی کردن
regimentalation
U
دسته بندی کردن
rally
U
دسته بندی کردن
sorter
U
دسته بندی کننده
categorising
U
دسته بندی کردن
classifying
U
دسته بندی کردن
categorize
U
دسته بندی کردن
zone decimal
U
دسته بندی ده دهی
to form into groups
U
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
skeletal
U
مربوط به استخوان بندی
phrasal
U
مربوط به کلمه بندی
classificatory
U
مربوط به طبقه بندی
card sorting test
U
ازمون دسته بندی برگه ها
color sorting test
U
ازمون دسته بندی رنگها
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
ranks
U
درجه دادن دسته بندی کردن
rank
U
درجه دادن دسته بندی کردن
marshalling yard
U
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
ranked
U
درجه دادن دسته بندی کردن
macrurous
U
مربوط به دسته دم درازان از سخت پوستان وابسته به خرچنگهای دریایی
eutherian
U
مربوط به تقسیم بندی بزرگ پستانداران
nerve bundle
U
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
natives Olivenöl extra
U
روغن زیتون کاملا طبیعی
[دسته بندی یک]
nerve fascicle
U
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum bundle
U
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum
U
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
yarn sorting
U
دسته بندی نخ
[بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
catchall
U
بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
exception
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exceptions
U
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
hazarded
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazard
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
biosystematic
U
مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
hazards
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
lot integrity
U
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
resorted
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
log rolling
U
دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
Alcaraz
U
یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
wool sorting
U
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
zone bits
U
بیت منطقه بیت دسته بندی
sorts
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
sort
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
nosegay
U
دسته گل یایک دسته علف
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
classification
U
طبقه بندی رده بندی
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
shoals of people
U
دسته دسته مردم
scores of people
U
دسته دسته مردم
streams of people
U
دسته دسته مردم
group
U
دسته دسته کردن
trooping
U
دسته دسته شدن
they came in bands
U
دسته دسته امدند
windrow
U
دسته دسته کردن
regiment
U
دسته دسته کردن
regiments
U
دسته دسته کردن
sorts
U
دسته دسته کردن
sorted
U
دسته دسته کردن
sects
U
دسته دسته مذهبی
sort
U
دسته دسته کردن
sect
U
دسته دسته مذهبی
in detail
U
مفصلا دسته دسته
groups
U
دسته دسته کردن
troop
U
دسته دسته شدن
distribute
U
دسته دسته کردن
classify
U
دسته دسته کردن
trooped
U
دسته دسته شدن
assort
U
دسته دسته کردن
assort
U
دسته دسته شدن
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
coaction
U
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
bundling
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
U
متمرکز کردن دسته کردن دسته
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
U
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
setting up
U
دسته
procession
U
دسته
range
U
دسته
processions
U
دسته
hordes
U
دسته
fascicled
U
دسته دسته
horde
U
دسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com