Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sensorimotor
U
مربوط به حس حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
aerodynamics
U
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
ballistic
U
مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
aerodynamic
مربوط به مبحث حرکت گازها و هوا
aerodynamically
U
مربوط به مبحث حرکت گازهاو هوا
Other Matches
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
angular momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum
U
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
U
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
k day
U
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse
U
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
cretaceous
U
مربوط به گچ
pertaining
U
مربوط به
coherent
U
مربوط
relevant
U
مربوط
for
U
مربوط به
curatorial
U
مربوط به
pertinenet
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
irrelevant
U
نا مربوط
proper
U
مربوط
related
U
مربوط
affined
U
مربوط
condequent
U
مربوط
apposite
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
eight bit system
U
مربوط به یک
vespertinal
U
مربوط به شب
correspondents
U
مربوط به
pertinent
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
coordinate
U
مربوط
germane
U
مربوط
as for
U
مربوط به
correspondent
U
مربوط به
caprine
U
مربوط به بز
subsistence
U
مربوط به زیست
mathematical
U
مربوط به ریاضیات
operatic
U
مربوط به اپرا
hominoid
U
مربوط به بشر
facial
U
مربوط به صورت
connects
U
مربوط کردن
photo-
U
مربوط به نور
connect
U
مربوط کردن
woodsy
U
مربوط به جنگل
faunae
U
مربوط به جانوران
narcotic
U
مربوط به موادمخدره
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
zibelline
U
مربوط به سمور
chromatic
U
مربوط به رنگها
climatic
U
مربوط به اب وهوا
chromic
U
مربوط به کرومیوم
churchly
U
مربوط به کلیسا
bear on
U
مربوط بودن
outbound
U
مربوط به خارج
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
ceremonial
U
مربوط به جشن
collegial
U
مربوط به دانشکده
nutritional
U
مربوط بهتغذیه
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
filiate
U
مربوط ساختن
concerns
U
مربوط بودن به
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
racing
U
مربوط بمسابقه
concern
U
مربوط بودن به
treats
U
مربوط بودن به
treat
U
مربوط بودن به
basal
U
مربوط به ته یابنیان
anal
U
مربوط به مقعد
dictatorial
U
مربوط به دیکتاتور
surgical
U
مربوط به جراحی
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
dependent
U
مربوط محتاج
yester
U
مربوط به دیروز
shipboard
U
مربوط به ناو
treated
U
مربوط بودن به
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
marital
U
مربوط به زناشویی
ceremonials
U
مربوط به جشن
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
bardic
U
مربوط به رامشگری
cerebellar
U
مربوط به مخچه
villatic
U
مربوط به دهکده
baronial
U
مربوط به بارون
ovarian
U
مربوط به تخمدان
vindicative
U
مربوط به توجیه
caloric
U
مربوط به کالری
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
ghostly
U
مربوط به روح
to have connexion with
U
مربوط بودن با
self-
U
مربوط به خود
to be in rapport
U
مربوط بودن
to be
U
مربوط باینده
attached
U
مربوط متعلق
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
c
U
مربوط به کامپیوتر
brumal
U
مربوط به زمستان
thallous
U
مربوط به تالیوم
budgetary
U
مربوط به بودجه
material
U
مربوط جسم
to the point
U
مربوط بموضوع
capitular
U
مربوط بفصل
typographic
U
مربوط به چاپ
genethliac
U
مربوط به طالع
numerical
U
مربوط به اعداد
textual
U
مربوط به متن یا نص
vermian
U
مربوط به کرم
versicular
U
مربوط به ایات
American
U
مربوط بامریکا
Americans
U
مربوط بامریکا
materials
U
مربوط جسم
commercial
U
مربوط به تجارت
posts
U
مربوط به پست
posted
U
مربوط به پست
post-
U
مربوط به پست
post
U
مربوط به پست
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
graphic
U
مربوط به نقاشی
textuary
U
مربوط به متن
affiliated
U
مربوط ساختن
glyptic
U
مربوط به حکاکی
goidelic
U
مربوط بسلت
affiliate
U
مربوط ساختن
familial
U
مربوط به خانواده
histrionic
U
مربوط به نمایش
fractional
U
مربوط به بخشها
fistulous
U
مربوط به ناسور
fractional
U
مربوط به بخشهایی
synergistic
U
مربوط به همکاری
senile
U
مربوط به پیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com